عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

آموزه‌های عرفان، غامض و پیچیده‌اند زیرا به عمیق‌ترین ساحت هستی می‌پردازد و برای اینکه طبعی از این امر غامض اجتناب و اباء نکند، صدرا یک راه تعلیمی متوسطی را پیش گرفت و بعد حرف نهایی خود را بیان کرد. 

صدرا همان گونه که خود تصریح نموده است، در بیان فلسفه خود از روش تعلیمی طبیعی بهره می جوید، بدان معنا که در بسیاری از موارد، مطالب نهایی خود را در ابتدا بیان نمی کند، بلکه با بیان اندیشه مشهور و مورد قبول، به تدریج بحث را ارتقا داده و آن را به فضای مورد نظر خود نزدیک می کند. 

به عنوان مثال، وی در اثبات وحدت شخصیه در جلد اول بیان نزدیک به مشهور در باب علّیت را گفته و در جلد دوم، علّیت را به "تشأن" و "تطوّر" ارتقا می دهد. این مسأله، هم دلایل آموزش دارد و هم به سبب تضییقات و فشارهای وارد بر او از طرف مخالفان و جهت حفظ حکمت متعالیه بوده است. صدرا در بیان این شیوه تعلیمی خود می گوید:

واعلم أنّی ربما تجاوزت عن الاقتصار علی ما هو الحقّ عندی و اعتمد علیه اعتقادی إلی ذکر طرائق القوم و ما یتوجّه إلیها و ما یرد علیها ثمّ نبهت علیه فی أثناء النقد و التزییف و الهدم و الترصیف و الذبّ عنها بقدر الوسع و الإمکان، و ذلک لتشحیذ الخواطر بها و تقویه الأذهان من حیث اشتمالها علی تصورّات غریبه لطیفه و تصرّفات ملیحه شریفه تُعدّ نفوس الطالبین للحقّ ملکه لاستخراج المسائل المعضله و تفید أذهان المشتغلین بالبحث اطلاعاً علی المباحث المشکله؛( الحکمه المتعالیه، ج، 1، ص 10-11) و بدان که همانا من گاه از اکتفا به آنچه نزد من حق است و بدان معتقدم گذشته و به ذکر مذهب قوم و ایرادات و اشکالات آن می پردازم. سپس در بین نقد و آشکارسازی بطلان و خراب نمودن و چیدن و دفاع از آن، به میزان وسع و امکان بر مطلب خود تنبیه می دهم. و این کار، برای تیز نمودن ذهن ها به این امور و تقویت اذهان از حیث اشتمال آن ها بر تصورّات غریب لطیف و تصرّفات شیرین شریفی است که نفوس طالبان حق را آماده می کند تا به استخراج مسائل دشوار بپردازند و این فایده را برای پردازندگان به بحث دارد که از مباحث مشکل اطلاع پیدا می کنند.

وی در موضع دیگری از کتاب اسفار، درباره این روش می نویسد:

و نحن أیضاً سالکوا هذا المنهج فی أکثر مقاصدنا الخاصّه حیث سلکنا أوّلاً مسلک القوم فی أوائل الأبحاث و أواسطها ثمّ نفترق عنهم فی الغایات لئلا تنبو الطبائع عمّا نحن بصدده فی أوّل الآمر بل یحصل لهم الستیناس به ویقع فی أسماعهم کلامنا موقع القبول إشفاقاً بهم؛ (الحکمه المتعالیه، ج 1، ص 85) و ما نیز این شیوه را در بیش تر مقاصد اختصاصی خود می پیماییم که ابتدا مسلک قوم را در اوایل و اواسط بحث ها پیموده و سپس درنهایات از آن جدا می شویم، مبادا که طبایع از ابتدا از آنچه در صدد آن هستیم دور شود، بلکه برای ایشان انسی بدان پدید آید و سخن ما در گوش های آنان به جایگاه قبول افتد (و این) به خاطر شفقت بدان ها است.

ایشان در چند جا از کتاب‌هایش به نظر نهایی خودش که وحدت شخصیه باشد، اشاره می‌کند: در جلد اول اسفار، ص 71، می‌فرماید: «و مما یجب این یعلم ان اثباتنا لمراتب الوجودات المتکثره و مواضعتنا فی مراتب البحث و التعلیم عند تعددها و تکثرها لا ینافی ما نحن بصدده من ذی قبل انشاء الله من اثبات وحده الوجود و الموجود ذاتاً و حقیقه کما هو مذهب الاولیاء و العرفا من عظماء اهل الکشف و الیقین».

این شیوه با همه محاسن و معایب متوجّه آن، این فرصت را برای صدرا و پیروانش پدید آورد تا مدعّیات عرفان نظری را که برایشان ثابت شده بود، در سیری تدریجی و در پوشش کلام مشهور بیان کنند و مهم تر از آن، نوعی هم زبانی بین خود و آن ها نیز ایجاد کنند. بدین جهت، بسیاری از افرادی نیز که به فراگیری یا تدریس حکمت متعالیه می پرداختند، در سیر فکری طبیعی ای به سوی عرفان نظری کشیده می شدند.

پیروان صدرا نیز راه تعلیمی او را ادامه دادند، مثلا علامه طباطبایی  قدس الله سره  برای اثبات وحدت شخصیه، بحث تشکیک خاصه را طرح می‌کند وحق را در اعلی المراتب قرار می‌دهد. بعد می‌گوید اعلی المراتب یعنی بشرط لاا ولی واجب لا بشرط است چون نامتناهی است پس اعلی المراتب بودن و تشکیک خاص معنا ندارد، لذا وحدت شخصیه صحیح است.

منابع :

  •  یزدان پناه سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 174 تا 176
  •  یزدان پناه سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)