عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

در جای خود واضح است که عرفانْ علمی است که موضوع آن ذات حق و محمولات آن اسما و صفات وجود مطلق است و باید گفت الگوی این علم شریف قرآن کریم است. این کتاب الهی، از آغاز تا پایان درباره ذات اقدس خداوند و اسما و صفات او بحث می‌کند و هر آیه این کتاب به منزله یک مسئله است و مسائل آن، گاه به نحو مستقیم و متعارف از موضوع شروع شده و به محمول ختم می‌گردند؛ مانند این آیات که از هویت یا الوهیت شروع و به کثرت منتقل می‌گردند:

(وهُوَ الَّذی مَدَّ الاَ‌رضَ وجَعَلَ فیها رَوسِی واَنهارًا ومِن کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فیها زَوجَینِ اثنَین) (رعد/۳)

(اَللهُ الَّذی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَونَها ثُمَّ استَوی عَلَی العَرشِ وسَخَّرَ الشَّمسَ والقَمَر) (رعد/2)

و گاه نیز به نحو غیر مستقیم و به صورت عکس‌الحمل با محمول شروع شده و از کثرت به وحدت می‌رسند؛ مانند:

(وفِی الاَ‌رضِ قِطَع مُتَجوِرت وجَنّت مِن اَعنبٍ وزَرع ونَخیل صِنوان وغَیرُ صِنوانٍ یُسقی بِماءٍ وحِدٍ ونُفَضِّلُ بَعضَها عَلی بَعضٍ فِی الاُ‌کُلِ اِنَّ فی ذلِکَ لاءیتٍ لِقَومٍ یَعقِلون) (رعد/4)

(اِنَّ فی خَلقِ السَّموتِ والاَرضِ واختِلفِ الَّیلِ والنَّهارِ والفُلکِ الَّتی تَجری فِی البَحرِ بِما یَنفَعُ النّاسَ وما اَنزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِن ماءٍ فَاَحیا بِهِ الاَ‌رضَ بَعدَ مَوتِها وبَثَّ فیها مِن کُلِّ دابَّةٍ وتَصریفِ الرِّیحِ والسَّحابِ المُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ والاَرضِ لاءیتٍ لِقَومٍ یَعقِلون).( بقره/۱۶۴)

آیات ذکر شده نمونه دو قسم از طرح مسائل قرآنی راجع به توحید بوده و ممکن است مشابه آن‌ها را درباره ولایت که پشتوانه نبوت و رسالت است یافت. در انتهای تمام قصصی که در قرآن مطرح می‌شوند اسمای الهی آمده‌اند؛ مانند:

(اِنَّهُ هُوَ العَلیمُ الحَکیم) (یوسف/100)

(وکانَ اللهُ غَفوراً رَحیما) (احزاب/5)

و این بدان معناست که کثرت متن قصّه، چهره تفصیلی اسمایی است که در پایان آیه آمده‌اند و با این بیان در قرآن آیه‌ای را نمی‌یابیم که در آن سخن از خدا یا اسما و صفات او نباشد، پس در قرآن همواره از ذات اقدس خداوند و صفات و اسمای جزئیه او بحث می‌شود.

منابع :

  • آیت الله جوادی آملی ، عین نضّاخ، جلد ۳ ، صص 377 تا 415