آیاتی که بر جلال و جبروت خداوند دلالت دارند و همه چیز را ملک او میدانند همراه با مورد توجه قرار دادن معنای مالکیت خدا و حقیقی بودن آن، چنانکه هستی هر شیء را فرامیگیرد نه تنها زمینهساز بلکه برای افراد متعمّق مستقیماً بیانگر نیستی ماسوای اوست.
آیه ۲۶ سوره آلعمران:
(قُلِ اللّهُمَّ ملِکَ المُلکِ تُؤتی المُلکَ مَن تَشاءُ وتَنزِعُ المُلکَ مِمَّن تَشاءُ وتُعِزُّ مَن تَشاءُ وتُذِلُّ مَن تَشاءُ بِیَدِکَ الخَیرُ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شیءٍ قَدیر)
از غرر آیات توحیدی این سوره است این آیه و آیه بعدی آن بسان آیة الکرسی در سوره مبارکه «بقره» و نیز همچون سوره مبارکه «فاتحة الکتاب» در قرآن است.
این، آیهای جامع درباره مالکیت خداوند است، زیرا
در بخشی از آیات تنها از مملوک سخن به میان آمده است: (ولِلّهِ مُلکُ السَّموتِ والاَرض)(آلعمران/۱۸۹)
و در بخشی دیگر سخن از انحصار مالکیت خداوند است: (لَهُ المُلکُ ولَهُ الحَمد)( تغابن/۱) که در دو آیه اخیر لفظ (لَه) و (بِیَده) مفید حصر است.
گروه سومی از آیات به روشنی مالکیت غیر خداوند را نفی میکند؛ مانند (وقُلِ الحَمدُ لِلّهِ الَّذی لَم یَتَّخِذ وَلَدًا ولَم یَکُن لَهُ شَریک فِی المُلکِ ولَم یَکُن لَهُ ولِی مِنَ الذُّلِّ وکَبِّرهُ تَکبیرا).(إسراء/۱۱۱)
ظهور آیات گروه یکم و دوم نشان انحصار است؛ ولی آیات گروه سوم صریح در حصر است.
بنابراین آیه (قُلِ اللّهُمَّ ملِکَ المُلک) محتوای هر سه گروه از آیات را دربرمیگیرد، زیرا در این آیه سخن از ملک اعتباری زمین و آسمان یا دنیا و آخرت نیست، بلکه مفاد آیه ملک معنوی مانند رسالت و نبوت و ولایت است؛ نیز ملک ظاهری مانند سلطنت را مخصوص خدای سبحان میداند و او به هرکس که بخواهد میدهد و چون او حکیم و ارادهاش حکیمانه است بر اساس حکمت کسی را مَلِک میکند یا مُلْک را از کسی میستاند. به انسان نیز هشدار میدهد تا داشتههایش را از آن خویش نپندارد و این معارف انسان را به توحید حق تعالی به ویژه توحید افعالی او رهنمون میسازد؛ یعنی حضور و ظهور خدای سبحان در همه امور مطرح میشود و در آیه (ولِلّهِ مُلکُ السَّموتِ والاَرضِ واللهُ عَلی کُلِّ شیءٍ قَدیر)(آل عمران/89) میفرماید همه چیز مملوک الله و مقهور حقاند و او بر همه چیز قدیر است. با توجه به اینکه کل نظام هستی زیر قدرت ذات اقدس اله است، خداوند در مانند این آیه از سلطه مطلقه و قدرت تامّه خود سخن میگوید که جا برای سلطنت و اعمال قدرت غیر خدا نمیگذارد و این حصر نشان بیقدرت و سلطنت بودن ما سواست که بالمآل صاحبان لُبّ از آن درخواهند یافت آنکه از خود هیچ قدرتی ندارد بیوجود است، زیرا هرجا وجود باشد قدرت نیز هست.
منابع :
- آیت الله جوادی آملی ، عین نضّاخ، جلد ۳ ، صص 377 تا 415