محقّق قیصری (م 751ق)، در تعریف علم عرفان عملی می نویسد.
معرفه طریق السلوک و المجاهده لتخلیص النفس عن مضایق القیود الجزئیه، و اتصالها إلی مبدئها و اتّصافها بنعت الإطلاق و الکلّیه؛ (رسائل قیصری، رساله التوحید و النبوه و الولایه، ص7) (علم عرفان عملی)، شناخت مسیر سلوک و مجاهدت برای رها ساختن نفس از تنگناهای قیدهای جزئی و اتّصالش به مبدأ خود و اتّصافش به صفت اطلاق و کلّیت، است.
موضوع عرفان عملی بر اساس تعریف ارائه شده، اعمال و احوال قلبی از آن جهت که رساننده و موجب وصول به حق تعالی هستند، می باشد و غایت این علم نیز رسیدن به کمال نهایی انسان، یعنی توحید است.
تعریف علم عرفان نظری نیز عبارت است از : مجموعه تعبیرات عارفان از حقایق و معارف توحیدی، یعنی وحدت شخصی وجود و لوازم آن – که عارف در مراحل نهایی سلوکش آن ها را شهود و سپس ترجمه و تعبیر (به طور خلاصه ترجمه و تعبیر به معنای بازتاب مفهومی و زبانی و لفظی دادن به حاصل این شهودات است برای آشنایی بیشتر با ترجمه و تعبیر ر.ک: مبانی و اصول عرفان نظری، ص 74-75) نموده است – می باشد.
قیصری، در تعریف علم عرفان نظری می نگارد:
هو العلم بالله سبحانه من حیث أسماءه و صفاته و مظاهره و أحوال المبدأ و المعاد. و بحقایق العالم و بکیفیه رجوعها إلی حقیقه واحده هی الذات الأحدیه؛ (عرفان نظری) همان علم به خداوند سبحان از جهت اسماء و صفات و مظاهرش، و احوال آغاز و انجام، و چگونگی رجوع آنها به حقیقتی واحد که همان ذات احدی است، می باشد.
بر این اساس، موضوع عرفان نظری ، "توحید و حقایق توحیدی" یا وحدت شخصی وجود است. به عبارت دقیق تر، موضوع آن، چیزی جز حق تعالی نیست؛ چرا که از دیدگاه عارف، عالم هستی چیزی جز حق تعالی و جلوه ها و شئون او نیست. صد الدین قونوی (م 673ق) در بیان موضوع عرفان می گوید:
فموضوعه الخصیص به وجود الحقّ سبحانه (مفاتیح الغیب، ص 6) پس موضوع خاص این علم؛ وجود حق سبحانه است.
قیصری با بسط این موضوع، معتقد است موضوع عرفان، حقّ و اسماء و صفات او است. (شرح فصوص الحکم، قیصری، ص 715؛ رسائل قیصری، رساله التوحید و النبوه و الولایه ، ص 7)
از سویی، صائن الدین ترکه (م 835ق)، موضوع آن را "موجود بما هو موجود" می داند. (تمهید القواعد، ص 11) جمع این دو بیان، آن است که نزد عرفا "وجود بما هو موجود" یا "وجود صرف و مطلق به اطلاق مقسمی" همان حق تعالی است. (ر.ک: شرح فصوص الحکم، قیصری، ص 13؛ الحکمه المتعالیه ، ج 2، ص 335).
مسائل عرفان نظری نیز – مانند مسائل هر علمی – "عوارض ذاتی" موضوع آن هستند که بر محور موضوع شکل می گیرند. از آن جا که موضوع عرفان نظری "حق تعالی" است، مسائل آن نیز اسماء و صفات و شئون او خواهند بود. مهم ترین مسائل این علم، چگونگی نشأت گرفتن کثرت از وحدت و پیدایش تعینات یعنی اسماء الهی و مظاهر علمی و خلقی آن ها (اعیان ثابته وخارجه)، چگونگی بازگشت کثرت به وحدت، چینش عوالم، انسان کامل، خلافت، نبوّت، و ولایت است، و به تعبیر محقّق قیصری:
و مسائله کیفیه صدور الکثره عنها و رجوعها إلیها و بیان مظاهر الأسماء الإلیهه و النعوت الرّبانیه؛ (رسائل قیصری، رساله التوحید و النبوّه و الولایه، ص6) و مسائل آن، کیفیت صدور کثرت از ذات و رجوع کثرت به آن و بیان مظاهر اسماء الهی و صفات ربّانی است.
در پایان، باید یادآوری نمود که میان علم عرفان عملی و علم اخلاق، و نیز بین علم عرفان نظری و دانش فلسفه، شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد که بررسی آن ها از ا هداف این نوشتار نیست. (ر. ک: مبانی و اصول عرفان نظری، ص 76-78 و 102-147)؛ درآمدی بر تاریخ عرفان اسلامی (جزوه)، حکمت عرفانی، ص 60-61 ، 64-66 و 79-101)تعریف علم عرفان عملی عبارت است از : مجموعه دستورها و نیز آموزه های معطوف به اعمال و احوال قلبی در قالب منازل و مقامات که پیروی از آنها سبب دریدن حجاب ها و موانع و پیمودن منازل سلوکی شده و به حصول کمال نهایی انسان ( لقاء الله و وصول به حق تعالی( می انجامد.
محقق قیصری (م 751 هـ ق) در تعریف علم عرفان عملی می نویسد:
معرفه طریق السلوک و المجاهده لتخلیص النفس ن مضایق قیود الجزئیه و اتصالها الی مبدئها و اتصافها بنعت الاطلاق و الکلیه(رسائل قیصری، رساله التوحید و النبوه و الولایه، ص 7) ، (علم عرفان عملی ) شناخت مسیر سلوک و مجاهدت برای رها ساختن نفس از تنگناهای قیدهای جزئی و اتصالش به مبداء خود و اتصافش به صفت اطلاق و کلیت است.
منابع :
- یزدان پناه - سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 31 تا 33