آنچه باید بر آن تأکید شود این است که صدرا – برخلاف برخی پندارها – به هیچ وجه مخالف روش برهانی نیست. او که خود صاحب شهوداتی عالی بود، (ر.ک: الحکمه المتعالیه، ج 1، ص 8-9؛ المبدأ و المعاد، ص 381-382؛ الشواهد الربوبیّه، ص 132؛ تفسیر القرآن الکریم، ج 7، ص 10) در عین برتر دانست روش شهودی و إذعان به این که یافت برخی حقایق تنها به روش شهودی ممکن است، (الحکمه المتعالیه، ج 9، ص 108-109) بدان اکتفا نکرده و استفاده از راه برهان را – که وی آن را رساننده به واقع می داند – نیز ضروری دانسته و استفاده از آن را غیر قابل گذشت می داند. او در کتاب عرشیه می گوید:
واعلم أن المتّبع فی المعارف الإلهیه هو البرهان أو المکاشفه بالعیان؛ (العرشیه، ص 286)، بدان که وی در مواضع دیگری از آثار خود این چنین می نویسد:
البرهان طریق موثوقٌ به موصِل إلی الوقوف علی الحقّ؛ (تعلیقه بر شفا، ج1، ص 100) برهان، راهی مورد وثوق و رساننده به حقیقت است.
إنّما البرهان هو المتّبع فی الأحکام العقلیه ...؛ (الحکمه المتعالیه، ج 5، ص 91) همانا تنها برهان در احکام عقلی، مورد پیروی است.
هذا و إن کان مخالفاً لما علیه جمهور الحکماء حتّی الشیخ و من یحذو حذوه لکّن المتّبع هو البرهان و الحقّ لا یعرف إلا بالبرهان لا بالرجان...؛ این مطلب (مورد بحث) هر چند مخالف نظر جمهور حمکما و حتّی شیخ و پیروانش است، لکن تنها برهان، مورد اتّباع است و حق تنها به برهان شناخته می شود نه به (گفته های) افراد.
بنابراین، صدرا روش عقلی برهانی را شرط "حکمت متعالیه" و از مقوّمات آن می داند. البته او به این حدّ بسنده ننموده و مقوّم دیگری نیز برای چنین حکمتی قائل است، یعنی: استفاده از روش اشراقی و شهودی.
صدرا، محتوای شهود و ذوق را در قالب و لباس برهان و استدلال و شیوه بحثی بیان می کند، چنانچه در مقدّمه اسفار می نویسد:
قد اندمجت فیه العلوم التألهیه فی الحکمه البحثیه و تدرّعت فیه الحقائق الکشفیه بالبیانات التعلیمی| و تسربلت الأسرار الربّانیه بالعبارات المأنوسه للطباع و الستعملت المعانی الغامظ| فی الألفاظ القربیه من الأسماع؛ (الحکمه المتعالیه، ج 1، ص 9) در آن، علوم کشفی در فلسفه بحثی گنجانده شده، و بر تن حقایق کشفی، زره بیانات تعلیمی پوشانیده گشته، و اسرار ربّانی در جامعه عبارات آشنا برای طبایع در آمده، و معانی دشوار در واژگانی نزدیک به گوش ها به کار برده شده است.
منابع :
- یزدان پناه - سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 124 تا 126