عقل عادی و نازل، نمی تواند برخی از مباحث را بفهمد و برای تلاش عقلی فلسفی در مباحث ماوراء مادّه، به قریحه ثانیه ای نیاز است و از این رو، باید عقل را از عقل عادی به عقل منوّر و خرد ناب ارتقا داد. این مسأله ، با رسیدن به کشف و شهود، و فهم اسرار پیچیده عوالم – که با عقل عادی به دست نمی آید – و از طریق آن، ممکن است.
توضیح بیش تر آن که ، حیوان و انسان هر دو دارای "حسّ" می باشند و به وسیله حواسّ، حقایقی از عالم مادّه را می یابند. اما باید پرسید که فرق این دو در چیست که انسان از این حسّ به قوانین کلّی می رسد، اما چنین انتقالی در حیوان وجود ندارد؟ فلاسفه در توضیح این فرق می گویند: حسّ حیوان، تابع وهم او است و در نتیجه، حسّ حیوان، "حسّ وهمانی" است، ولی در انسان، عقل بر قوای حسّی غالب است و از این رو، حسّ او "حسّ عقلانی" است. ساحت هر دو حسّ، یکی است، اما وقتی عقل خود را درون حسّ می آورد، به حسّ نیز رنگ عقلی می زند و می توان گفت که حسّ منوّر به نور عقل شده است. همین مطلب، در مورد عقل و مراتب بالاتر آن نیز صادق است.
عقل بحثی و "عقل منوّر یا اشراقی" هر دو از سنخ عقل هستند، ولی یکی عقل عادی و دیگری عقل ارتقا یافته و منور به نور قوه بالاتر، یعنی قلب است. اگر عقل عادی را به حال خود بگذاریم، برخی امور را درک نمی کند، درست مانند حسّ حیوان که کلیات را درک نمی کند، ولی اگر نور کشف، عقل را ارتقا دهد، اموری را درک می کند که قبلا نمی توانست. منوّر شدن عقل یعنی فراهم شدن زمینه برای بهتر فهمیدن و درک کردن، تا به واسطه این زمینه مساعد، کار فلسفی بحثی برتری صورت بگیرد.
صدرا به خوبی از تفاوت این دو عقل، خبر داشت. (الحکمه المتعالیه، ج 8 ص 76) البته اصل این التفات، منحصر به او نبود و برگرفته از سنّت عرفانی بود. چند قرن پیش از او ، قیصری (م 751ق) به زیبایی این مطلب را بیان کرده بود:
أن القلب إذا تنوّر بالنور الإلهی ، یتنوّر العقل أیضا بنوره و یتبع القلب، لأنّه قوّ| من قواه، فیدرک الحقائق بالتبعیه إدراکاً مجرّداً من التصّرف فیها؛ آن گاه که قبل، به نور الهی منوّر شود، عقل نیز به نور آن منوّر می شود و از قلب پیروی می کند، چرا که قوه ای از قوای آن است. پس حقایق را به تبعیت و به ادراکی مجرد از تصرّف در آن ها درک می کند.
نتیجه این که ، یکی از کارکردهای کشف در کمک به فلسفه، ارتقا بخشی به عقل عادی و تبدیل آن به عقل منوّر می باشد.
منابع :
- یزدان پناه - سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 128 تا 130