حکما و عرفای اسلامی، در تبیین عقلانی ضرورت وجود عالم مثال، از بحث عدم مناسبت و سنخیت بین عالم عقول و عالم اجسام بهره بردهاند، زیرا همچنانکه بین حقتعالی و عالم اجسام تناسبی که موجب ارتباط مستقیم شود، وجود ندارد و به همین جهت رسیدن امداد و فیض الهی به عالم اجسام متوقف بر تحقق عالم عقول و ارواح است، وصول این امداد و فیض بدون هیچ واسطهای به جسمانیات در عالم مادّه از کانال عالم عقول نیز امکانپذیر نبوده و متوقف بر وجود عالم واسطه میباشد که از یک سو با عالم عقل متناسب بود و فیض را بپذیرد و از سوی دیگر با عالم ماده تناسب و سنخیت داشته و فیض را منتقل نماید. زیرا در غیر این صورت بین جسم مرکب و عقل بسیط تناسبی که موجب ارتباط شود وجود ندارد و در نهایت ارتباط میان آنها حاصل نخواهد شد و وقتی ارتباطی نباشد، تأثیر و تأثر و امداد و استمداد بیمعنا خواهد بود.
محقق جامی در نقد النصوص، در ارائه این تحلیل عقلانی میگوید:
اعلم انّه لمّا کانت عالم الأرواح متقدّماً بالوجود والمرتبه علی عالم الأجسام وکان الإمداد الربّانی الواصل الی الأجسام موقوفاً علی توسط الأرواح بینها وبین الحق سبحانه؛ وتدبیرها ـ اعنی تدبیر الأجسام ـ مفوَّضٌ الی الأرواح وتعذّر الارتباط بین الأرواح والأجسام للمبانیه الذاتیه الثابته بین المرکب والبسیط، فانّ الأجسام کلّها مرکّبه والارواح بسیطه فلا مناسبه بینهما فلاارتباط وما لم یکن ارتباطٌ لا یحصل تأثیرٌ و لا تأثّرٌ ولا امدادٌ ولا استمداد فلذلک خلق الله سبحانه عالم المثال برزخاً جامعاً بین عالم الارواح وعالم الأجسام لیصحٌ ارتباط أحد العالمین بالآخر فیتأتی حصولُ التأثّر والتأثیر ووصول الإمداد والتدبیر.
(نقد النصوص، ص ۵۴ و ۵۵)
بدان از آنجایی که از یک سو عالم ارواح از حیث وجود و رتبه مقدم بر عالم اجسام است و امداد و فیض ربانی که به اجسام میرسد، متوقف بر وساطت ارواح میان اجسام و حقتعالی است و تدبیر اجسام به ارواح واگذار شده است و از سویی دیگر ارتباطی میان ارواح و اجسام ـ به جهت مباینت ذاتی میان مرکب و بسیطـ وجود ندارد چراکه اجسام همگی مرکب و ارواح بسیط هستند، پس مناسبتی میان آنها نبوده و به تبع آن ارتباطی نیست و وقتی ارتباط نباشد، تأثیر و تأثر و امداد و استمداد جریان نخواهد داشت، پس (با توجه به این دو نکته) خداوند سبحان عالَم مثال را برزخی جامع، میان عالم عقل و عالم ماده قرار داد تا ارتباط میان یکی از آن دو با دیگری برقرار شده و حصول تأثیر و تأثر و وصول امداد و تدبیر میسور شود.
منابع :
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 501 تا 507
- یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 529 تا 538