عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

یکی از تقسیمات مهم در عالم مثال ـ که در عبارات پیشین اشاراتی بدان گذشت‌ـ تقسیم آن به «عالم مثال متصل» و «عالم مثال منفصل» است. «عالم مثال متصل» یا «مثال اصغر» و یا «مثال مقید»، همان مرحله‌ مثالی وجود انسان است و «عالم مثال منفصل» یا «مثال اکبر» و یا «مثال مطلق»، همان عالم واسطه میان عالم مادّه و عالم عقل در جهان خارج از انسان می‌باشد

همانطور که گفتیم عالم مثال منفصل همان عالم موجود میان عالم عقل و عالم ماده است و مستقل از انسان است ، اما عالم مثال متصل در واقع همان عالم خیالی است که هر انسانی آن را دارد و وابسته به انسان است . پس همانگونه که مثال منفصل تجرد برزخی دارد ، انسان نیز در وجود خویش دارای ساحتی از تجرد برزخی است . البته شیخ اشراق تنها بحث عالم مثال منفصل را مطرح کرد، ولی عرفا همواره در کنار بحث از عالم مثال منفصل ، بحث از عالم مثال متصل را نیز داشته اند.

نسبت و ارتباط میان این دو عالم مثال منفصل و متصل، همانند دریا و کانال‌ها و جدول‌های مرتبط و منتهی به آن و یا مثل نور که شعاع‌های آن از راه روزنه‌ها به داخل خانه‌ها راه دارد، است و در میان واژه‌های مختلفی که بر این دو به کار رفته است، دو واژه مثال مطلق و مثال مقید، دلالت روشنی بر نوع ارتباط آنها دارد. قیصری در تبیین این ارتباط می‌گوید:

مثال‌های مقید که همانا خیالات آدمیان هستند چیزی جز نمونه‌ای از عالم مثال منفصل و سایه‌ای از سایه‌های او نیستند که خداوند آنها را دلیلی بر وجود عالم روحانی (مثال منفصل) قرار داده است و از همین رو ارباب کشف آنها را متصل بدان عالم منفصل مثالی دانسته که از آنجا نور می‌گیرند همانند جدول‌ها و نهر‌های متصل به دریا و روزنه‌ها و شبکه‌هایی که از طریق آنها نور به داخل خانه راه می‌یابد. (شرح فصوص الحکم قیصری، ص ۳۱)

در عالم مثال منفصل، همه موجودات عالم ماده و افزون بر آنها چیزهای بسیار دیگری وجود دارند. در آن عالم زمین و آسمان و افلاک ویژه آنجا وجود دارد و به تعبیر قیصری، آن عالم مشتمل بر عرش، کرسی، آسمان‌ها و زمین‌های هفت‌گانه و همه آنچه در آنهاست، می‌باشد و همه مکاشفات صوری، مشاهده ملائکه، تجسم اعمال، بخش‌هایی از معراج‌ها، حضور انبیا در آسمان‌های مختلف و اموری دیگر از این قبیل در مثال منفصل روی می‌دهد، چنانچه اقسام منامات و رؤیاها در مثال متصل اتفاق می‌افتد. لذا شناخت دقیق این دو عالم و احکام هر یک و قدرت تفکیک میان آنها، اهمیت فراوانی برای اهل معرفت در تعبیر منامات و رؤیاها و تحلیل تمثلات و مشاهدات دارد.

(شرح فصوص الحکم قیصری، ص ۳۱)

ملا عبدالرحمن جامی در فصل پنجم از مقدمات نقد النصوص می‌گوید:

و بعد از تنزل به مرتبه ارواح، تنزل است به مرتبه مثال، که واسطه است میان عالم ارواح و عالم اجسام. و جماعتی از علما حکمت آن را «عالم مثال» خوانند. و به لسان شرع «برزخ» گویند. و آن را پیش محققان تفصیلی است: بعضی از آن، آن است که قوای دماغی در ادراک آن شرط است و آن را «خیال متصل» می‌خوانند و منامات و عجایب آن در این عالم است و بعضی را قوای دماغی در ادراک آن شرط نیست و آن را «خیال منفصل» می‌خوانند؛ و تجسد ارواح و تروّح اجساد و تشخص اخلاق و اعمال و ظهور معانی به صور مناسب و مشاهده ذوات مجردات در صور اشباح جسمانی، همه در این عالم است و مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم جبرئیل را بر صورت دحیه کلبی در این عالم دیدی. و ارواح گذشتگان از انبیا و اولیا که مشایخ در صور اشباح مشاهده می‌کنند در این عالم است...

(جامی، نقد النصوص، ص ۵۲)

  منابع :

  • امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص  501 تا 507 
  • یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 529 تا 538