اما نکته مهمی که عارفان بدان اشارت کردهاند، آن است که مثال و برزخ نزولی با مثال و برزخ صعودی گرچه وحدت نوعی دارند اما وحدت شخصی نداشته و دو عالم مختلف هستند. زیرا بر اساس دیدگاه عرفانی، نظام وجود به شکل دائرهوار ترسیم میشود که متشکل از دو قوس نزول و صعود است. در قوس نزول پس از گذر از عالم عقل به عالم مثال رسیده و در نهایت به عالم ماده ختم میشود اما در سیر صعودی پس از خروج از عالم ماده، به عالم مثال و برزخ میرسیم لکن این برزخ با برزخ در قوس نزول تفاوتهای فراوانی دارد، از جمله آنکه صور موجود در برزخ صعودی نشئتگرفته از اعمال و اخلاق و نیات انسانهاست و در این عالم، عقاب و ثواب و آتش و بهشت مطرح است و تکامل راه دارد، که هیچ یک از آنها در مثالی نزولی وجود ندارد.
به بیان دیگر برزخ نزولی همان عالم مثال منفصل است که در مراحل نزول و تجلیات پس از عالم عقل و پیش از عالم ماده قرار دارد و بنابراین حاکم بر عالم ماده است و حقایقی که در عالم عقل به صورت اندماجی هستند در آن به صورت تفصیلی در می آیند و سپس در عالم ماده به تحقق درمی آیند.
اما آنچه ازآن با نام برزخ صعودی یاد می شود مرحله ای است که در آن انسان پس از مرگ و تا ظهور قیامت کبرای شرعی (آفاقی) در آن به حیات خود ادامه می دهد و با نتایج اعمال خویش که صورت مثالی متناسب خویش را یافته اند همراه می گردد. این برزخ را از آن روی صعودی خوانده اند که درمراحل صعود انسان از عالم ماده به سوی عوالم بالاتر و پس از عالم ماده قرار می گیرد.
ابن عربی در فتوحات مکیه پس از تفکیک میان برزخ نزولی و برزخ صعودی، برزخ نزولی را «غیب امکانی» و برزخ صعودی را «غیب محالی» نام نهاده است. علت این نامگذاری آن است که امور موجود در مثال نزولی، امکان ظهور در عالم ماده و ورود به آن را دارد اما حقایق موجود در مثال صعودی و آنچه از این عالم ماده به سوی برزخ رفته است، قابلیت بازگشت به عالم ماده را ندارد، لذا مکاشفه موجودات آن عالم نیز بسیار سخت است و جز عده اندکی بدان راه ندارند، برخلاف عالم مثال نزولی که مشاهده آن برای اکثر اهل معرفت روی داده و با دستیابی به آنچه پس از این در عالم ماده روی میدهد، از امور آینده خبر میدهند.
محقق قیصری در اواخر فصل ششم از مقدمات بر شرح فصوص الحکم در این زمینه میگوید:
علیک ان تعلم انّ البرزخ الذی یکون الارواح فیه بعد المفارقه من النشأه الدنیاویه هو غیر البرزخ الذی بین الأرواح المجرّده وبین الأجسام لأنّ مراتب تنزّلات الوجود ومعارجه دوریه و المرتبه التی قبل النشأه الدنیاویه هی من مراتب التنزلات ولها الاوّلیه والتی بعدها من مراتب المعارج ولها الآخریه وایضاً الصور التی یلحق الارواح فی البرزخ الأخیر انّما هی صور الأعمال ونتیجه الأفعال السابقه فی النشأه الدنیاویه بخلاف صور البرزخ الأوّل فلا یکون کل منهما عین الآخر لکنّهما یشترکان فی کونهما عالماً روحانیاً وجوهراً نورانیاً غیر مادی مشتملاً لمثال صور العالم
(شرح فصوص الحکم قیصری، ص 102)
برزخی که ارواح پس از مفارقت از دنیا در آن استقرار می یابندغیر از برزخی است که میان ارواح مجرد و اجسام قرار دارد ، زیرا مراتب نزولی و عروجی (صعودی) وجود دوری هستند و مرتبه ای که پیش از دنیاست ، از مراتب تنزلات دارای صفت اولیت و آن که پس از عالم دنیا قرار دارد از مراتب عروجی (صعودی) و دارای صفت آخریت است . همچنین صورت هایی که درعالم برزخ اخیر (عالم برزخ پس از مرگ) به ارواح ملحق می شوند، هما صورت اعمال و نتیجه افعال پیشین انسان در دار دنیایند، بر خلاف صورت هایی که در برزخ اول هستند ،پس چنین نیست که هر کدام ازآن دو عالم روحانی اند و جوهرهای نوری غیر مادی دارند که دربردارنده مثال صور عالم است.
وقد صرّح الشیخ رضی الله عنه فی الفتوحات فی الباب الحادی والعشرین وثلاثمأه (ابن عربی، الفتوحات المکیه، دوره 4 جلدی) ، ج 3 ص 78) بأن هذا البرزخ غیر الأول ویسمی الاول بالغیب الإمکانی والثانی بالغیب المحالی لإمکان ظهور ما فی الاول فی الشهاده وامتناع رجوع ما فی الثانی الیها وقلیلٌ منْ یکاشفه بخلاف الأول لذلک یشاهد کثیر منّا ویکاشف البرزخ الأول فیعلم ما یرید أن یقع فی العالم الدنیاوی من الحوادث ولا یقدر علی مکاشفه احوال الموتی والله العلیم الخبیر.
ابن عربی در همین زمینه عنوان دیگری به این دو برزخ می دهد ، او گاه برزخ نزولی را غیب امکانی و برزخ صعودی را غیب محالی می نامد . جهت این نام گذاری آن است که در برزخ نزولی ، امکان تحقق حقایق برزخی در عالم ماده وجود دارد ، بر خلاف برزخ صعودی که درآن دیگر امکان بازگشت حقایق مثالی به دنیا نیست، بلکه در واقع حقایق مثالی ناشی از اموری است که در عالم ماده گذشته است .
از نظر ابن عربی به همین دلیل یافتنِ عال مثال منفصل یا همان برزخ اولی بسی راحت تر از برزخ صعودی است، زیرا بسیاری از عارفان از حقایق برزخ نزولی که در این عالم جلوه گرند ، خبر می دهند ، اما عارفان اندکی حقایق برزخ صعودی را شهود کرده اند. به همین دلیل کثرت اخبار از وقایع برزخ صعودی و بالاتر از آن یعنی عالم قیامت کبری، یکی از دلایل و نشانه های برتری یک پیامبر یا دین است.
منابع :
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 501 تا 507
- یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 529 تا 538