حق تعالى فقط از راه اسباب و معالیل متوسطه بین او و اشیاء رابطه با مخلوقات ندارد، کما اینکه کثیرى از فلاسفه بر آن رفتهاند؛ بلکه ارتباط حق باشیاء از دو راه است: یکى از رشته سبب سازى و ایجاد معدات از براى خلق اشیاء که وجود هر چیزى منوط بشرائط و معدات است؛ زیرا سدّ جمیع انحاء عدم معلول جز بجعل وسائط و ایجاد معدات و رفع موانع حاصل نشود:
«ابى اللّه ان یجرى الامور الّا باسبابها»
و چون هر وجودى در دار هستى، مدخلیتى تام از براى خلقت اشیاء دارد، بهنحوى که از عدم آن، عدم جمیع اشیاء لازم مىآید؛ بجهت آنکه برگشت تمامى موجودات بوجودى واحد من جمیع الجهات است، که نظام و ترتیب وجود از عقول طولیه و عرضیه و مجرده و مادیه و دنیویه و برزخیه و اخرویه، بسته بنظام تام اوست و بعلم عنائى ذات خود، که در او علم بجمیع اشیاء منطویست: (علم اجمالى در عین کشف تفصیلى، بحکم بسیط الحقیقة کل الاشیاء)، مراتب وجودیه را از درّه الى الذره بوجود آورده است. از این رشته، جعل وسائط طولیه و عرضیه مادیه و مجرده، به رشته سبب سازى تعبیر شده است.
غیر از این ارتباط، ارتباط دیگرى حق با مجعولات امکانیه بلا واسطه دارد، که از آن بوجه خاص و رشته سبب سوزى تعبیر نموده اند که جمیع وسائط در مقابل سیطره و عظمت وجوبى مقهور و فانى، و حق تعالى متجلى و متظاهر در جمیع اشیاء است. نگارنده برهانى خاص بر این مطلب دارد که باختصار ذکر می کند:
در جاى خود ثابت شده است، که علت بوجود خارجى، مقوم و مؤیّس وجود معلول است، و این تقویم، از تقویم جنس و فصل اجزاء ماهیت را تمامتر است، و معلول بحسب ذات، محتاج به علت است؛ به طورىکه حضور علت از براى آن، از حضور ذاتش براى خودش تمامتر است، اگر کسى هم بخواهد حقیقتى را شهود کند، اول باید علت موجده آن شىء را به مشاهده حضوریه ادراک نماید.
مبدا و علت العلل که حق تعالى باشد، برهان بر جمیع اشیاء و اقرب از هر شیئى بر آن شىء است:
«نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»، و «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ، أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهادَهً قُلِ اللَّهُ».
در روایت است که منصور بن حازم، که از اصحاب امام باقر (علیه السلام) می باشد، بحضرت عرض می کند که با قومى مجادله کردم؛ آنها می گفتند ما خدا را از اشیاء می شناسیم، من گفتم خداوند بالاتر است از آنکه او را بوسیله مخلوق بشناسیم، حضرت او را تحسین نمود.
محقق را که وحدت در شهود است نخستین نظره بر نور وجود است
دلى کز معرفت نور و صفا دید بهر چیزى که دید اول خدا دید
همه عالم ز نور اوست پیدا کجا او گردد از عالم هویدا
زهى نادان که آن خورشید تابان بنور شمع جوید در بیابان
نظر به آنکه حق تعالى بما نزدیکتر از ماست، علم حضورى ما بحق تعالى مقدم بر علم ما بذات ماست. حکماء مشاء بلکه جمهور چون از این نکته غفلت کرده اند، در مسفورات خود گفته اند: هیچ حصولى اقوى از حصول شىء براى ذات خودش نیست. روى این مقدمات، حق تعالى از وسایط فیض که بین ما و او واقع شده اند، نزدیکتر به ماست. این رشته رشته سبب سوزیست، که حق تعالى بلا واسطه با هر موجودى رابطه خاصه اى دارد و آن موجود ازاین جهت با هیچ موجودى رابطه ندارد.
ارتباطى بی تکیف بی قیاس هست ربّ الناس را با جان ناس
به رشته سبب سازى و سبب سوزى، هر دو مثنوى معنوى، اشاره فرموده و گفته است:
از سبب سازیش من سودائیم وز سبب سوزیش سوفسطائیم
از سبب سازیش من حیران شدم وز سبب سوزیش سرگردان شدم
منابع :
- آشتیانی – سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، صص 120 تا 122