عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

ظاهر در اشیاء، حقیقت وجود است، و مظهر نیز بنا بر توحید وجودى، خارج از حقیقت وجود نمى‏باشد، و این خود شأن حق است و در غیر حق صادق نیست. صدر الدین قونیوى در مفتاح فرموده است‏ : «من ذلک، کل مظهر لأمر ما، کان ما کان، لا یمکن أن یکون ظاهرا من حیث کونه مظهرا له، و لا ظاهرا بذاته و لا فی شی‏ء سواه، الّا الذى ظهر بذاته فی عین أحواله، و کان حکمها معه، حکم من امتاز عنه‏ من وجه ما، فصار مظهرا لما لم یتعین منه اصلا، و لم یتمیز. و هذا شأن الحق، فله أن یکون ظاهرا حال کون مظهرا، و مظهرا، حال کون ظاهرا، و للکمّل ایضا دون غیرهم من الموجودات منه نصیب.»

یعنى هر مظهرى از مظاهر، اعم از مظاهر حسّیه یا مثالیه، و هر صورتى که بتجلى حق تعین پیدا نموده است، و حقیقت آن از ظهور وجود منبسط ظاهر شده است، از آن جهتى که مظهر از براى چیزى است، از همان جهت ممکن نیست ظاهر و مظهر آن شیئى باشد. چون این فرض، مستلزم خلف و دور است، و ممکن نیست یک شیئى بذاته ظاهر باشد و همان ذات، مظهر ظهور آن باشد چون مظهر باید صورت و تعین ظاهر باشد، مگر آنکه شیئى ظهور نماید بنفس ذات در عین احوال و تعینات خود، باین معنى که از جهت امتیاز (مثل اینکه یکى از آنها حال، و دیگرى محل باشد، یکى ذات و دیگرى از احوال و شئون آن بشمار رود).

حکم ظاهریت و مظهریت، ظاهر شود و در عین حال چون تعین و صورت شیئى تباین عزلى با شیئى ندارد، متحدالوجودند و این شأن حق است که باعتبار صفت، مظهر است، و باعتبار ذات، ظاهر است. لذا شیخ اکبر محیى الدین فرموده است:

«أنت مرآته و هو مرآه أحوالک». در جاى دیگر فرموده است: «کل موجود حکمه‏ مع الاسماء حکمه مع المسمى، و الانفکاک محال على کل حال و فى کل مرتبه فالعالم بمجموعه مظهر الوجود البحت، و کل موجود على التعین مظهر له أیضا، و لکن من حیث نسبه اسم خاص فی مرتبه مخصوصه و الوجود مظهر لاحکام الأعیان و شروط فى وصول الأحکام من بعضها الى بعض». معلول به‏منزله صورت علت است، و علت باطن معلول است. چون معلول ممکن الوجود است، و ممکن کارش قبول وجود است آنچه در ماهیت معلول ظاهر شده است، از علت است. ولى محجوب از مشاهده احدیت، آن را از معلول مى‏داند. معلول به‏منزله مرآت صیقل زده است که علت را نشان می ‏دهد، ولى به اندازه وجود خود اگر ما جمیع موجودات را شهود نمائیم، ولى دفعه واحده در یک‏مرتبه از لحاظ، حق را با تمام اسماء و صفات شهود نموده ‏ایم.  این در صورتى است که اهل مشاهده باشیم.

منابع :

  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، صص 145 تا  147