عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

هر اسم کلی و در رأس آنها، اسم جامع الله، این ویژگی های اساسی را دارد که اولا اسمای جزئی را به طور اندماجی و به صورت فشرده و انباشته درخود دارد؛ ثانیا همان اسم الله جلوه می‌کند و همه اسم‌های دیگر را پدید می‌آورد و در همه آنها سریان دارد.

بنابراین، اسم جامع الله یا اسم الوهیت، واجد تمام اسما به صورت اندماجی است و در عین حال، همان حقیقت کلی است که خود را در جزییات نشان می دهد. به بیان دیگر، همان الله است که به صورت خالق ، رازق، شافی و ... در می آید. از این رو، هر اسم جزئی را باید الله جزئی دانست؛ زیرا همان حقیقت کلی است که خود را در آن قالب در آورده است. عارفان این مطلب را با عنوان اشتمال وظهور مطرح کرده اند. مقصود از این بیان آن است که اسم کلی، همه اسما را به طور اندماجی در خود دارد (اشتمال) و در همه آنهاسریان دارد (ظهور) :

انّ الإسم الله مشتمل علی جمیع الأسماء وهو متجلّی فیها بحسب المراتب الإلهیه.

(قیصری ، شرح فصوص الحکم، تصحیح آشتیانی، ص 117)

اسم الله دربر دارنده تمام اسما است و در تمام آنها، به حسب مراتب الهی و مظاهر آن متجلی است... پس، برای این اسم الهی به نسبت دیگر اسما دو اعتبار می توان در نظر گرفت:

اعتبار ظهور ذاتش در هر یک از اسما (سریان) و اعتبار شمولش بر همه آنها از جهت مرتبه الهی (اندماج). پس، بنابر اعتبار اول، مظاهر تمام اسما مظاهر این اسم اعظم نیز هستند.

مطابق اصطلاحات فلسفی و عرفانی از جهت اول به «مقام اندماج کثرت در وحدت» و از جهت دوم به «مقام سریان وحدت در کثرت»، یاد می‌شود.

 منابع :

  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی،ص 423 تا 434
  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص455-456