سرّ آنکه اسم الله، اسم جامع است و همه اسما را اندماجاً و تفصیلاً دارا میباشد، آن است که این اسم مشتمل بر صفت الوهیت و مشتق از آن است و الوهیت و تدبیر و تمشیت امور، تنها برای ذاتی میسور است که چهار صفت اصلی حیات و علم و اراده و قدرت را دارا باشد و این چهار صفت و اسما متخذ از آنهاـ چنانچه خواهد آمدـ امهات و اصول و ریشههای مابقی صفات و اسما بوده و همه آنها در بطن آنها متحقق بوده و از آنها منتشی میشوند، بنابراین اسم الله به جهت تعین الوهیتی خود، مشتمل بر جمیع اسما خواهد بود. مؤیدالدین جندی اولین شارح فصوص الحکم در این زمینه میگوید:
.. إنّ له (ای للاسم الله) احدیه جمع جمیعها بإشتمال الألوهیه علی حقائق کلّیه هی أمّهات الجمیع وهی الحیاه والعلم والاراده والقدره؛ لعدم تحقق حقیقه الألوهیه الاّ لذاتٍ ذاتِ حیاة وعلم واراده وقدره ولعدم تصوّرنا الاله إلا کذلک...
(شرح فصوص الحکم جندی، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی قم، ص ۵۱)
... همانا برای اسم الله احدیت جمعی همه اسما هست (و همه را در خود دارد) زیرا این اسم به خاطر صفت الوهیت خود مشتمل بر حقیقتهای کلیای است که اصل و ریشه همه اسمای دیگر است و آن حقیقتهای کلی حیات و علم و اراده و قدرت است، چراکه حقیقت صفت الوهیت محقق نمیشود مگر برای ذاتی که دارای چهار صفت مذکور یعنی حیات و علم و اراده و قدرت باشد و چراکه (اساساً) اله را به غیر این معنا نمیتوانیم تصور کنیم.
بنابراین اسم الله که در موطن خود همه نسب و اضافات اسمی را مندمجاً در خود دارد، پس از باز شدن و شکوفا شدن، همه اسما را به ترتیبهای مورد نظر سامان میدهد و از همین جهت همه اسما رنگ و بوی «الله» میدهد و اساساً باید آنها را در مقابل الله کلی، اللههای جزئی نامید و با این حساب کل فضای تعین ثانی که انباشته از اسما است، فضای الوهیتی خواهد بود و از همین رو به تعین ثانی مرتبه الوهیت اطلاق میگردد. (مصباح الانس، ص ۷۵)
منابع :
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی،ص 423 تا 434
- یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص455-456