عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

«و اساس فهم بعضى از این مسائل، این است که انسان رابطه ما بین حق و خلق را بداند، که این، چه نحو رابطه‌اى است. البته ما اکثراً به طور طوطى وار یا با قدم برهان- آن قدم بالاترش مال کسان دیگر است- [تصوراتى داریم‌]. این ربط موجودات به حق تعالى این طور نیست که موجودى به یک موجود دیگرى ربط داشته باشد، مثل ربط پدر به پسر، پسر به پدر. این یک ربطى است که موجودى مستقل به موجودى مستقل [دارد]؛ رابطه‌اى هم بینشان هست، ربط شعاع شمس به شمس، هم- با اینکه یک مرتبه بالاترى است- باز هم شعاع شمس با شمس یک غیریّتى دارد و ربط موجودى به یک موجود دیگر است. ربط قواى نفس مجرد به نفس هم یک مرتبه بالاتر از ربط شعاع شمس به شمس است؛ لکن در ربط قوه باصره به نفس، قوه سامعه به نفس هم یک نحو تغایرى، کثرتى هست؛ و اما ربط موجودات به مبدأ وجود، به حق تعالى را نمى‌شود از هیچ یک از این انواع ربطى که عرض کردم، حساب کرد. کتاب و سنت هم گاهى همین معنا را، همین معنا را، همین معناى ربط را به آن صورت که هست، افاده مى‌فرمایند» .


منابع:

  • امام خمینی، تفسیر سوره حمد، متن، ص: ۱۳۰