عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

مى‌توان عالم را به سه نظر نگاه کرد:

یکى نظر کثرت است که عقل و نفس و طبیعت را ببینیم. در این نظر مضاف و مضاف إلیه و اضافه‌اى هست؛ ماهیات مضاف إلیه و وجود منبسط اضافه و ذات حق مضاف است. البته اضافه مقولیه نیست که دو طرف باشد تا اضافه منتزع و محقق گردد و هر دو طرف اضافه اصیل باشد، بلکه در اینجا اضافه اشراقیه بوده و مضاف سِمت و منصب قیومیت و قیمومت مضاف إلیه را داراست و مضاف متقدم و اضافه متأخر از آن، و مضاف إلیه در رتبه اخیره است. در این نظر، فیض مقدس اطلاقى، یعنى نور وجود منبسط و شعاع نور عالم که جلوه وجودى مبدأ نور است، علم و قدرت و حیات است و ماهیات معلوم و مقدور مى‌باشند. پس در این نظر سه چیز؛ «متجلّى» و «جلوه» و «متجلّى‌ به» هست.

در نظر دیگر به عالم، جلوه و متجلى هست و ماهیات هیچ مى‌باشند.

نظر سوم: نظر وحدت است که در این نظر صوفى و عارف مى‌گوید: «لیس فى الدار غیره دیّار» و جلوه را در متجلى فانى مى‌بیند. با این نظر است که اگر تأییدات الهیه شامل شود مراتب وجود شئون او دیده مى‌شود و این طور نیست که غیریتى در عالم باشد.

در آیات شریفه شاید به این انظار اشاره شده باشد. مثلًا با آیه «وَ هُوَ مَعَکُمْ أیْنَ مَا کُنْتُمْ» به نظر اول اشاره شده که در آن «هویت» و «معیت» و «کُمیّت» است و «هو» اشاره به غیب الغیوب و «معیت» اضافه اشراقیه و «کُم» مضاف إلیه مى‌باشد.

و در آیه دیگر که در اول سوره حدید است «هُوَ الْأوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَىْ‌ءٍ عَلِیمٌ» نظر را دقیق کرده که غیر از وحدت چیزى نیست.».


منابع :

  • امام خمینی ، تقریرات فلسفه، ج‌۲، ص: ۲۴۳