عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عمدتاً در سنت فکرى، فرهنگى اسلام و به لحاظ تاریخى، عرفان نظرى در دوره دوم و سوم آن، شکل گرفته است. در یک تقسیم‌بندى کلى، عرفان نظرى سه مرحله تاریخى را پشت سر نهاده است:

۱ - مرحله اول، عرفان نظرى مطرح شده از سوى عارفان پیش از ابن‌عربى، یعنى قبل از قرن هفتم است. پیدایش عرفان و بروز نحله‌اى آن، به قرن دوم باز مى‌گردد. پس از این قرن تا قرن هفتم، بزرگانى از اهل معرفت ظهور مى‌کنند که به بسیارى از حقایق پرداختند و یک دسته از معارف را از راه شهود یافتند و گزارش کردند، ولى این گزاره‌ها آن‌قدر منظم نیست که به صورت یک علم درآید؛ گرچه از آن بزرگان، همچون بایزید بسطامى، حلاج و نفّرى در کتاب مواقف، گزارش‌هاى خوبى به دست ما رسیده است. عین‌القضاة همدانى نیز در اواخر این مرحله، به حکمت عارفانه و عرفان نظرى پرداخته است.

پس عرفان نظرى، که شعبه‌اى از شعبه‌هاى عرفان اسلامى ‌است، در دل همان دوره اول و لابه‌لاى عرفان عملى ذکر مى‌شده، اما هنوز به شکل دستگاهى سازوار و هستى‌شناختى نیست؛ یعنى عارفان با اینکه حتى در همان دوره نخستین، ادعاى وحدت وجود و نیز ادعاهاى دیگر را مطرح کردند، هنوز چنان نبود که از عرفان عملى استقلال یافته باشد، و در لابه‌لاى آن مباحث و در ضمن متون عرفان عملى به عرفان نظرى مى‌پرداخته‌اند. بنابراین هنوز به صورت یک علم و نظام هستى‌شناختى با همه فروع آن درنیامده بود؛

۲ - عرفان دوره دوم از ابن عربى تا جامى (قرن هفتم تا نهم) است. با آمدن ابن عربى جهشى در عرفان نظرى روى داد و آثار عرفانى این سه قرن تقریباً شرح بیانات ابن عربى به شمار مى‌آید. در این دوره نقش قونوى به منزله قوى‌ترین شاگرد ابن عربى، بیشتر مطرح است. اصولاً از این دوره به بعد، کتاب‌هاى مستقلى در باب عرفان نظرى نگاشته شده است که در آنها به طور اندک به عرفان عملى پرداخته‌اند. در واقع عرفان نظرى، شکل گرفته و به حدى رسیده است که، در مقابل فلسفه و کلام، به مسائل هستى‌شناختى به صورت نظام‌مند توجه کرده است، و از این به بعد، امکان مى‌یابد که در برابر فلسفه و کلام عرض اندام کند؛ نظیر کارى که قونوى در مفتاح الغیب کرده است؛

۳ - عرفان نظرى دوره سوم از ملاصدرا آغاز مى‌شود. از قرن نهم به بعد، افولى در عرفان رخ مى‌دهد و محققانى که در سنت عرفان نظرى تحقیقات نوینى داشته باشند، به چشم نمى‌خورند. اما پس از ملاصدرا محققانى را در این سنت مى‌یابیم؛ شخصیت‌هایى چون آقا محمدرضا قمشه اى، میرزا هاشم اشکورى و بسیارى از دیگر بزرگان.

پس مراد از عرفان نظرى در این بحث، عرفان نظرى اسلامى از ابن عربى تا کنون است. از این پس، یعنى از دوره دوم به بعد، دستگاه سازگار هستى‌شناسانه‌اى داریم که به صورت منظم مباحث را از نقطه خاصى آغاز، و چینش نظام عالم را به طور کامل تبیین مى‌کند.

بنابراین مراد از عرفان نظرى، به منزله یکى از اضلاع این ادعا، هستى‌شناسى شهودى است؛ معارف و گزاره‌هایى که معطوف به مباحث هستى‌شناسانه بوده و از راه شهود به دست آمده است.

منابع :

  • یزدان پناه، یدالله - دوفصلنامه معارف عقلی- مرکز پژوهشی دائرة ‌المعارف علوم عقلی اسلامی – پیش شماره سوم (عرفان اسلامی)