وجود مساوق با حق است، و وجود مساوق با حق، صمد است؛ فإن شئت قلت:
وجود غیر متناهى است؛ و إن شئت قلت: وحدت وجود است؛ و إن شئت قلت: وحدت واجب الوجود به توحید صمدى است، و وجود صمدى دریایى است که به تعبیرى لجّه آن ثابت و ساکن است، و اقتضاء ساحل آن اضطراب و تموج است. فافهم.
جناب امین الإسلام طبرسى در تفسیر سوره إخلاص مجمع البیان از حضرت امام ابو جعفر الباقر علیه السّلام روایت کرده است که فرمود:
حدّثنى أبی عن ابیه عن امیر المؤمنین علیه السّلام انه قال: رأیت الخضر فی المنام قبل بدر بلیله.
فقلت له علّمنى شیئا انتصر به على الأعداء. فقال: «قل یا هو یا من لا هو إلّا هو». فلمّا أصبحت قصصت على رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله. فقال: یا علىّ علّمت الإسم الأعظم ...
و ارباب ادب می دانند که ضمیر منادى واقع نمی شود؛ مثلا یا انت و یا هما درست نیست؛ و به فرموده جناب سیّد علیخان مدنى در شرح کبیر صمدیّه شیخ بهائى:
و یشترط کون المنادى مظهرا فلا یجوز نداء المضمر مطلقا؛ و قال شعبان فی ألفیته:
و لا تقل عند النّداء یا هو و لیس فی النحاه من رواه
پس «هو» منادى در جمله روایت عرشى «یا هو یا من لا هو إلّا هو»، که از تفسیر شریف مجمع البیان نقل کرده ایم، ضمیر نیست؛ بلکه مفاد آن همان است که در تفسیر سوره مبارکه اخلاص گفته ایم: «با دقّت تمام در کلمه فوق التمام «هو» در سوره توحید قرآن کریم دانسته می شود که این «هو» هویّت مطلقه است و همه کلمات و جمله هاى بعد از آن، وصف و بیان همان هو مطلق اند. فتدبّر ترشد إن شاء اللّه الوّهاب و به عباره أخرى: هو سوره اخلاص هستى مطلق است نه ضمیر، و بعد از آن تا آخر سوره تفسیر آن است. و چون وجود صمد است، همه قائم به یک حقیقت اند و آن حق است.
توحید صمدى بدان گونه است که لسان حجّه اللّه امام هشتم بدان ناطق است که:
«یا من على فلا شیء فوقه، یا من دنى فلا شیء دونه»؛ یعنى یکتاى همه است. پس
توحید حقیقى رسیدن به وجود صمدى و اعتقاد بدان است. در قصیده «ینبوع الحیاه» گفته ام:
و وحده صنع العالمین لحجّه على الواحد الحقیق بوحده
فتوحیده الحق الحقیقىّ ناطق بوحدته الشخصیه الصّمدیّه
هو الصّمد الحق أی الکلّ وحده هو الأوّل فی آخر الآخریّه
فصار السّوى غیر السّوى غیر أنّه شئون و آیات لذات فریده
منابع :
- حسنزادة آملی- حسن ، هزار و یک کلمه، ج6، صص 200 و 201