باری، پس اگر وجود ملحوظ نشود با او هیچ لحاظی، حتّی الإطلاق، فضلاً عن التقیید؛ بلکه حتّی از لحاظ لا بشرطی از إطلاق و تقیید؛ فإنّ اللِّحاظ و الاعتبار بأیِّ وجهٍ کان حتّی لحاظ اللابشرطیّه من الإطلاق و التَّقیید، فضلاً عن الإطلاق، فضلاً عن التقیید، و لو بالاسماء و الصّفات بما هی أسماءٌ و صفاتٌ أمرٌ زائد علی الوجود و خروجٌ عن الصِّرافه و المحوضه إلی التقیید و لو بالاعتبار الّذی قد عرفت أنّه ملاک لما سواه؛ تعبیر از آن به مرتبۀ ذات و غیب الغیوب کرده میشود.
بلی ملاحظه میفرماید خود را به هر یک از أسماء و صفات جمعاً و فرادی؛ و از همان ملاحظه، وجود خاصّ همان اسم و صفت خواهد بود شد،
و اگر ملاحظه فرمود خود را بشرط أن لایکون معه شیءٌ، همان لحاظِ وجود اسم أحد خواهد بود، که تعبیر کرده میشود از او به «مقام أحدیّت». و اگر ملاحظه فرموده خود را به شرط جمیع الاسماء، همان لحاظ وجود اسم وَاحِد خواهد بود، که تعبیر کرده میشود از او به «مقام واحِدیّت»؛
و اگر ملاحظه فرموده لا بشرط همین لحاظ، وجود اسم أعظم إلهی خواهد بود، که تعبیر میشود از او به «مقام محمّدی صلّی الله علیه وآله وسلّم» که جامع است میان مقام أحدیّت و واحدیّت؛
وغایت سیر انسان کامل است که تعبیر میشود از او به «مقام ختم نبوّت» که کسی را از بالاتر آن که مقام ذات است، خبری نیست. و هکذا لجمیع أسماء و صفات.
و اگر ملاحظه شود این معانی به اعتبار قیامش به ذات أقدس، تعبیر از آنها به أسماء میشود؛ چون أحد، و واحِد، و عالم، و قادر؛
و اگر ملاحظه شود تنها، تعبیر شود از آنها به صفات؛ چون أحدیّت، و واحِدیّت، و علم، و قدرت؛ و به این لحاظ موجود شود عوالم غیر متناهیه لصفاته و أسمائه و شئونه الغیر المتناهیّه. و به این لحاظ تعبیر شود از او به عالم أسماء و صفات.
منابع :
- حسینی طهرانی (ره) - محمد حسین، توحید علمی و عینی، ص 73 و 74