حارث مُحاسِبی، ابوعبداللّه بصری، زاهد، واعظ، محدّث، عارف، فقیه و متکلم قرن سوم است.
وی در بصره متولد شد و در همانجا پرورش یافت.
تاریخ تولد وی را حوالی دهه هفتم از قرن دوم و حدودآ در ۱۶۵ هجری ذکر کردهاند.
لقب محاسبی از آنرو به وی داده شده که به قولی سنگریزههایی داشته که شمار ذکرها را با آن نگاه میداشته و بنابر قول مشهورتر، عمل محاسبه نفس برای او بسیار مهم بوده و غالبآ به آن میپرداخته است(سمعانی، الانساب، ج۵، ص۲۰۷)، چنانکه علاوه بر تأکید فراوان بر این عمل در آثار خود، حتی در نام سه فقره از کتابهای وی نیز واژه « محاسبه » آمده است.
محاسبی در نوجوانی با خانواده خود از بصره به بغداد رفت و بیشتر عمر وی در بغداد سپری شد و در همانجا درگذشت.
همچنین حسن مسوحی از مصاحبان سالمند او و جنید بغدادی از مریدان او بودند.
جنید پرسشهایی مطرح میکرد و پاسخ میگرفت. بیشتر آنچه ابونعیم از محاسبی نقل کرده به روایت از جنید است. (ابونعیم اصفهانی، حلیهالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۷۴ـ۷۶)
به گزارش سبکی، شمار آثار محاسبی به دویست عنوان میرسد.(عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۲، ص۲۷۶)، پارهای از این آثار به درخواست دیگران نوشته شده است.
بیشتر آنها درباره زهد و سلوک و تصوف ، پارهای در فقه و احکام و بقیه در اصول دین و رد بر فرقههایی همچون معتزله و قدریه است و هماهنگ با حرکتی که در عصر وی، بهویژه برضد معتزله، جریان داشته تألیف شده است.
آثار وی، خصوصآ آنهایی که درباره تزکیه نفس و مبانی تصوفاند، از منابعی به شمار میروند که بیشتر، بلکه همه کسانی که در آن باب به تصنیف پرداختهاند، از آنها بهره بردهاند. در آثار او، مباحث غالبآ به صورت پرسش و پاسخ مطرح شده است. (ابونعیم اصفهانی، حلیهالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۷۴).
معرفى اجمالى
« الرعایة لحقوق الله»، اثر حارث بن اسد محاسبى( ت 243 ق)، کتابى است جامع و مفید در باره مراحل سلوک اخلاقى و عرفانى که به زبان عربى و در نیمه اول قرن سوم هجرى نوشته شده است.
هدف نویسنده از تألیف این کتاب، نشان دادن طریقه درست زندگى دینى و محاسبه نفس است. وى در این اثر، نفس را مایه غرور دانسته و محاسبه و مراقبت از اصول نفس را باعث نجات( آشنایى با تنى چند از صوفیه ایران).
اثر حاضر، مهمترین و مشهورترین اثر محاسبى بوده و تقریبا اکثر نویسندگان پس از او که کتابى درباره صوفیه نوشتهاند، از او و اثرش نام بردهاند، به همین خاطر، این اثر، مورد توجه ویژه علماى قدیم و جدید واقع شده است؛ این مطلب، نشان از اهمیت و جایگاه ویژه این کتاب دارد( مقدمه محقق، ص 4).
درباره آن گفتهاند که اگر از محاسبی فقط همین کتاب برجا میماند، برای دلالت بر عظمت وی بس بود، زیرا پارهای دیگر از آثار وی، همچون التوهم، الزهد، المکاسب و بدءمن اناب الی اللّه، با آن پیوند استواری دارد و محتویات دو کتاب دیگرش، المسائل فی اعمال القلوب و آداب النفوس، را نیز با تفصیلی منظمتر و بیانی کاملتر در آن میتوان یافت.
همچنین جوهره آرائی را که در کتاب دیگر او، الوصایا، آمده است، با تأکید بیشتر بر تحدید و ترتیب معانی، در الرعایه میتوان ملاحظه کرد.
به کوتاه سخن، جایگاهی را که محاسبی در دانشهای دینی و علم اخلاق و شناخت دقایق روح انسانی و کشف اسرار آن و درمان آن داشته است، تنها با مطالعه الرعایه میتوان دریافت.
بروکلمان این کتاب را زیباترین اثرى دانسته است که مسلمانان در باره حیات باطنى انسان نوشتهاند(همان).
ساختار
کتاب با مقدمه مفصلى از محقق آغاز گردیده است. مطالب، ذیل هشت بخش( تحت عنوان کتاب) و به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده و مباحث، مشتمل بر شصت و دو باب مىباشد که در آن به تفصیل از نحوه رعایت حقوق خداوند سخن به میان آمده است؛ حقوقى که رعایت آنها، سبب پاکى و طهارت سالک از ریا، عجب، کبر و سایر صفات ذمیمه مىگردد( لاشىء، حسین، 1369، ص 152).
اعتماد اصلى نویسنده در تدوین کتاب خویش بر آیات قرآن، سنت نبوى و پس از آن، آثار علما و اقوال گذشتگان بوده که دقت و غوص در معانى زهدیه و دقائق نفسیه در هر موضوع را بدانها افزوده و بدین ترتیب، بر غناى مطالب، افزوده است. اما آنچه در مطالعه کتاب باید مورد توجه قرار گیرد، آن است که وى در اسناد احادیث، اهتمام خاصى نداشته و لذا در میان روایات نقل شده، برخى ضعیف بوده و قابل اعتماد نمىباشد( مقدمه محقق، ص 37).
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، ضمن اشاره به زندگىنامه محاسبى، مذهب وى در تعبد و جایگاه او در میان محدثین، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است( مقدمه محقق، ص 3 تا 36).
هدف محاسبی از تألیف این کتاب، روشن نمودن این نکته بوده است که انسان برای پیروی از اراده خدا و اجرای آن، چه باید بکند.
بیشترین اهتمام در کتاب الرعایه، شناخت نهفتهها و اسرار قلبهاست و با اینکه پس از محاسبی بزرگانی همچون غزالی در احیاءالعلوم و ابوطالب مکی در قوتالقلوب نیز به این موضوع پرداختهاند اما ــچنانکه ماسینیون تصریح کرده است ــ هیچیک در شناخت تسلسل احوال نفس و تحلیلهای نفسی و در شیوه علمالنفس تجربی به محاسبی نرسیدهاند. (عبدالحلیم محمود، استاذ السائرین: الحارث بن اسد المحاسبی، ج۱، ص۲۱)
اولین باب، در مورد معرفت تقوى و ماهیت آن مىباشد. به نظر نویسنده، شرک بالاترین گناهان مىباشد؛ زیرا به اعتقاد او، تقوى عبارت است از دورى از شرک و گناهان پایینتر از آن و هر چیزى که خداوند از آن نهى فرموده و موجب تضییع واجبى مىگردد که خداوند آن را واجب گردانیده است( متن کتاب، ص 51).
در باب دوم که بسیار مختصر مىباشد، به معرفت« حذر» و« خوف» از مقامى که صداها در آن خاشع شده، جباران ذلیل گردیده و متکبران، فروتن مىگردند، توصیه شده است( همان، ص 54).
در باب سوم، از اولین مقام سالک که همان تقواى الهى در آشکار و نهان مىباشد، بحث به میان آمده است. از جمله آیاتى که در این باب، مورد اسنتاد قرار گرفته، عبارت است از: «إن الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون»(النحل: 128).
ابواب بعدى که تحت عنوان خاصى تنظیم نشدهاند، عبارتند از: شرح تقوى، معرفت ورع، تعریف« المغتر نفسه»، آنچه که واجب است عبد به آن معرفت داشته و در آن تفکر کند، محاسبه نفس در اعمال آینده، منازل توابین، آنچه که عبد را به توبه و ترک اصرار بر گناه وامىدارد، خوف از وعید الهى، عزم بر توبه و ترک اصرار بر گناه، معرفت تذکر و احوال آن، ملزمات قلب در معرفت نفس، معرفت حقوق الله به واسطه اسباب و علل آن، رعایت حقوق خداوند در اعتقادات قلبى، جایگاه کسانى که اهل رعایت حقوق الهى هستند، اعمال قلب و جوارح، آفات روزه، جایگاه کسانى که اصرار بر گناه مىکنند و...( همان، ص 58 تا 181).
ابواب دیگرى در کتاب وجود دارند که در هشت بخش زیر جاى گرفتهاند:
« کتاب الریاء»: که از جمله ابواب آن عبارتند از: توصیف ریاء؛ شرح ریاء و دلیل بر آن؛ شناخت انواع ریاء؛ آنچه که باعث انگیزه بر ریاء مىگردد؛ خوف از مذمت؛ آنچه که انگیزه ریاء را از بین مىبرد؛ آنچه که به واسطه آن، ریاء منتفى مىگردد؛ منازل ریاء و اوقات آن؛ بالاترین و پایینترین درجه ریاء؛ ذم ریاء و عجب و...( همان، ص 197 تا 373).
« برادرى و معرفت نفس»: در این بخش که مختصر مىباشد، در ابتدا، آنچه که باعث عزم بر توبه و بازگشت از گناه و تقویت عبد در تقوى و مخالفت با شهوات و هواى نفسانى مىگردد بیان شده و در ادامه، مطالبى پیرامون معاشرت با کسانى که در مجالست با ایشان، دین آدمى سالم نمىماند، مطرح شده است(همان، ص 375 تا 389).
« تنبیه بر معرفت نفس و شناخت افعال سوء و انگیزههاى هواى نفس»: نویسنده در ابتداى این بخش، در ابتدا به تحذیر از هواى نفس پرداخته و در ادامه، آنچه را که باعث شناخت سوء رغبت نفس مىگردد، بیان کرده است( همان، ص 401 تا 405).
« عجب»: ضمن شرح عجب و دلایل آن، مطالب زیر، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است: عجب در دین؛ عجب به رأى خطا؛ آنچه باعث منتفى شدن عجب مىگردد؛ عجب به دنیا و نفس؛ عجب به مال و...( همان، ص 415 تا 462).
« کبر»: در ابتدا، کبر توصیف و شرح شده و در ادامه، کبر به دنیا؛ نفى کبر؛ تکبر به علم؛ تواضع و...، بررسى شده است( همان، ص 467 تا 537).
« غرور»: نویسنده از جمله آفات سلوک را فریفته شدن به رحمت الهى و عبادات دانسته و ضمن توصیه بر دورى از آن، مطالب زیر را مورد بحث و بررسى قرار داده است: تفاوت میان رجاء و غرور؛ فریفته شدن به اعمال علم؛ فریفته شدن به فقه؛ غرور به حفظ قصص و احادیث زهد؛ غرور به جدل و احتجاج؛ غرور به واسطه ورع در طعام و لباس؛ غرور به واسطه عزلت و فرار از مردم و...( همان، ص 541 تا 602).
« حسد»: از جمله ابواب آن، عبارتند از: تعریف حسد و تبیین حرام و مباح آن؛ حسد بر ریاست؛ حسد بهواسطه حقارت، عداوت، بغض، ظاهر دنیا و عجب؛ مظلمه حسد و...( همان، ص 605 تا 642).
در آخرین بخش، مطالبى پیرامون تربیت مرید و آداب و خطرات آن مطرح شده است( همان، ص 645).
از جمله ویژگىهاى کتاب حاضر آن است که جوهره آرائى را که در کتاب دیگر نویسنده آمده، با تأکید بیشتر بر تحدید و ترتیب معانى، در اثر حاضر مىتوان ملاحظه کرد. به کوتاه سخن، جایگاهى را که نویسنده در دانشهاى دینى، علم اخلاق، شناخت دقایق روح انسانى، کشف اسرار آن و درمان آن داشته است، تنها با مطالعه این کتاب مىتوان دریافت( حداد عادل، غلامعلى و همکاران، 1377، ص 352).
هدف محاسبى از تألیف این کتاب، روشن نمودن این نکته بوده است که انسان براى پیروى از اراده خدا و اجراى آن، چه باید بکند. بیشترین اهتمام در این کتاب، شناخت نهفتهها و اسرار قلبهاست و با اینکه پس از محاسبى، بزرگانى همچون غزالى در« إحیاء العلوم» و ابوطالب مکى در« قوت القلوب» نیز به این موضوع پرداختهاند، اما- چنانکه ماسینیون تصریح کرده است- هیچیک در شناخت تسلسل احوال نفس و تحلیلهاى نفسى و در شیوه علم النفس تجربى، به محاسبى نرسیدهاند( همان).
وضعیت کتاب
این کتاب را نخستین بار مارگارت اسمیت در 1319 ش / 1940 م، در لندن منتشر کرد که در 1345 ش / 1966 م نیز چاپ افست شد. در 1326 ش / 1947 م، چاپ دیگرى از آن انجام گرفت. بار دیگر نیز با مقدمه عبد الحلیم محمود در قاهره به چاپ رسید. در 1349 ش / 1970 م هم، با تحقیق عبد القادر احمد عطا و مقدمه عبد الحلیم محمود، دوباره در قاهره چاپ شد. چاپ دیگرى از آن با مقدمه عبد القادر احمد عطا در بیروت انجام گرفته که مشتمل است بر حواشى و فهرستى از احادیث کتاب( حداد عادل، غلامعلى و همکاران، 1377، ص 352).
تحقیق نسخه مورد بحث مقاله حاضر، توسط دکتر عبد الرحمن عبد الحمید البر صورت گرفته است.
از جمله اقداماتى که محقق در تصحیح کتاب انجام داده است، عبارتند از:
1. تخریج احادیث مرفوعه و بعضى از آثار موقوفه از صحابه و تابعین از مصادر معتبر حدیثى، همراه با تعیین روایات ضعیف.
2. شرح برخى از الفاظ غریب و نامأنوس از کتب لغت و توضیح بعضى از عباراتى که به نظرش غامض و پیچیده بوده و نیاز به توضیح داشته است و همچنین تعلیقات سودمندى که در فهم مطالب و عبارات، کمک بسزایى مىکند.
3. تهیه فهرست براى احادیث و روایات( همان، ص 5).
فهرست مطالب، روایات و مراجع تحقیق، در انتهاى کتاب آمده است.
پاورقىها بیشتر به ذکر منابع اختصاص یافته است.
منابع :
- مقدمه و متن کتاب.
- لاشىء، حسین،« تحقیق تطبیقى در مصطلحات عرفانى»( 28 صفحه)، پایگاه مجلات تخصصى نور، مجله مقالات و بررسىها، بهار 1369، شماره 49 و 50( از صفحه 141 تا 168).
- حداد عادل، غلامعلى و همکاران( 1377)، دانشنامه جهان اسلام( چاپ اول)، تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامى، ج 12، ص 348 تا 356، اکبر ثبوت.
- « آشنایى با تنى چند از صوفیه ایران»، پایگاه اطلاع رسانى حوزه، تاریخ درج: 4 / 5 / 1385.
- موسسه کامپیوتری نور، نرم افزار عرفان 3