عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

کتاب «الفکوک» کتابى است به زبان عربی درباره عرفان نظری و مبانى آن به قلم صدرالدین قونوی . در این کتاب، مؤلف یک دوره فشرده از مبانى عرفان نظرى را (طبق اصول عرفانى ابن عربی ) به رشته تحریر درآورده است.

ترتیب ابواب و فصول کتاب بر اساس مهمترین اثر ابن عربى یعنى فصوص الحکم است و مولف با در نظر گرفتن آن کتاب،سعى در تالیف اثرى مختصر و شاید تا حدودى استدلالى و مبرهن است.



در مقدمه مؤلف چنین مى خوانیم:«و بعد: چون کتاب فصوص الحکم از نفیس‌ترین و گرانبهاترین کتاب‌هاى شیخ و پیشواى کامل، پیرو کاملان و راهنماى امت، پیشواى پیشروان، محی الدین ابن عبدالله محمد بن علی بن عربی طائی است -که خداوند از او خشنود باد- و از آخرین تصنیفاتش هست که از کانون مقام محمدى و مشرب ذاتى و جمع احدى وارد شده و مشتمل است بر خلاصه ذوق پیامبر ما -که درود الهى بر وى باد- در علم به خدا و اشاره کننده به اصل ذوق و مکاشفات بزرگان اولیاء و انبیائى که در آن نام برده شده... و شکى نیست که آگاهى بر کتابى که شأنش و منبع علمى که وین عنوانش است بستگى بر تحقق به ‌-مقام‌- وارث بودن دارد که تمامش را چشیده و بدان ‌-وارث‌- بر وى ‌-حقایق‌- فتح و از جانب او بر کشف و بدان واسطه به سویش‌ -براى اظهار حقایق و اسرار- فرستاده شده باشد...

کسانى که از زندانهاى قیود و بندهاى فکر و حس رها شده و به عرصه و فراخناى حضرت قدس رسیده ‌اند تمایل در حل مشکلات این کتاب و برطرف کردن مبهمات و دشواریهاى اسرار کلى و علوم بلند و گرانبهاى آن که غذاى ارواح صاحبان خرد است پیدا نمودند پس حقایق اشیاء را در مراتب کلى‌ اش به واسطه ادراکات مطلق و پاک و بلند ادراک نمودند و درخواست کردند که مهر از آنها بردارم و راز اصولش را روشن کنم و پنهانش را آشکار سازم و قفلش را با شرح مجمل و مختصر آن برگشایم.

این درخواست را پذیرفتم چون استحقاق و شایستگى آنان را مى‌ دانستم و خود -به واسطه ارشاد و راهنمایى آنان- به پروردگارشان تقرب و نزدیکى جستم.

با این توضیح که من جز خطبه کتاب فصوص الحکم را از نویسنده ‌اش شیخ اکبر محى الدین اعرابى -که خداوند از او خشنود باد- به شرح نه بیشتر نخواندم ولى خداوند به برکت او بر من منت نهاد و مرا در اطلاع و آگاهى بر آنچه که وى را مطلع ساخته و دیده‌ ورى بر آنچه که برایش روشن نموده و گرفتن از خدا -بدون واسطه و سببى- با وى مشارکت روزى کرد.» (الفکوک ،قونوی ، صدرالدین، ص۱۸۰-۱۸۳)