«شرح منازل السائرین»، اثر کمال الدین عبد الرزاق قاسانی (۷۳۵ ق)، شرحی بر «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری (۴۸۱ ق) است. شارح، «منازل السائرین» را به زبان خود منازل؛ یعنی عربی شرح کرده و این مهم را به درخواست غیاث الدین محمد بن رشید الدین فضل الله، وزیر سلطان ابوسعید بهادرخان (۷۳۶- ۷۱۶) به انجام رسانده و در تاریخ دوشنبه، بیست رجب ۷۳۱، در ربع رشیدی تبریز از تالیف آن، فراغت یافته است.
کیفیت این شرح
این شرح، مهمترین اثر شارح و در میان شروح منازل، بهترین شرح و مهمترین کتاب در حوزه عرفان عملی است و به تعبیر استاد، سید جلال الدین آشتیانی ، شرح قاسانی بر «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، حاکی از عظمت و بزرگی نظر و مقام و سعه باع و تضلع کامل او در تصوف علمی است. (شرح مقدمه قیصری، آشتیانی، ص۵۷) پرورش یافتن شاگردانی چون قاضی سعید قمی و قیصری در مکتب عرفان عملی و نظری ملا عبد الرزاق، خود دلیل تبحر و تضلع اوست. (منازل السائرین و شرح کاشانی بر آن، عابدی، ص۲۸) البته قدرت فکر و باریک اندیشیهای قاسانی، نه تنها در «شرح منازل»، بلکه در سایر کتابهای او، مثل «شرح فصوص» بی نیاز از تعریف است.
«شرح منازل»، به صورت غیر مزجی و بر وفق «منازل السائرین»، در ده قسم کلی باب بندی شده است. این مقامات ده گانه، هریک، خود به ده باب منقسم میباشد و هر قسم در سه مرحله در طول یکدیگر بیان میشود. شارح در این مقام چنین میفرماید: «اندراج هریک تحت دیگری، بسان اندراج و ترتب انواع و اجناس منطقی است که هریک از اعالی را صورتی در اسافل و هریک از اسافل را صورتی در اعالی است؛ نه چون بالارونده از پلکان که چون پای از درجتی برداشت و به بالاتر جهید در جهت، فروتر را فروهلد، بلکه در عین اینکه پای در منزل برتر دارد، در منزل فروتر نیز حضوری و صورتی جداگانه دارد؛ بدین ترتیب، هریک از صد مقام به حسب صورتش در دیگر ابواب ده گانه، خود صد صورت دارد که مجموعا هزار میشود. (تسنیم المقربین، تبادکانی، ص۲۲)
اگرچه خواجه عبدالله انصاری در «منازل السائرین»، صد منزل شمرده، ولی این کلیات است و حقیقت این است که انسان از وقتی پا از رتبه طبیعت بیرون میگذارد و در مقام سیر الی الله برمی آید تا به آخرین مقام، مراتب غیر متناهیه طی میکند. همان طور که بین ظلمت و نور شدید مراتب روشنایی غیر متناهی است، مراتب محبت و علم نیز همین است. (هزار و یک کلمه، حسن زاده آملی، ج۲، ص۲۶۲)
ملا عبد الرزاق کاشی ، دارای ذوقی سرشار و قلمی تواناست و قادر است که مطالب مفصلی را با کمال سهولت، روان و جذاب و قابل فهم، به صورت اختصار درآورد. (نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، جامی، ص۳۸)
قاسانی در این شرح، به سان شماری از شروح، تحت تاثیر مستقیم عفیف الدین تلمسانی (۶۹۰) است و در غالب مطالب از وی پیروی کرده است؛ به اضافه فوایدی که در تشریح مطالب از خود افزوده است با این تفاوت که زبانی فنی تر از تلمسانی دارد و بیشتر از وی اصطلاحات عرفانی را استفاده میکند (تسنیم المقربین، تبادکانی، ص۳۱) و به فرموده استاد آشتیانی، اگر هیچ شرحی بر «منازل» خواجه عبدالله در دسترس محقق کاشانی نبود، بازهم او در کار خود توفیق حاصل میکرد. (شرح فصوص الحکم، قیصری، ص۶)
شایان توجه اینکه از لحاظ کتاب شناسی، این شرح مشتمل بر صحیحترین ضبط متن منازل است، چرا که به تصریح کاشانی در پایان کتاب، نسخهای از متن «منازل السائرین» که آن را نزد شیخ الاسلام انصاری خوانده بودند و اجازه شیخ به خط خود وی، مورخ ۴۵۳ در هامش آن بوده است، او شرح خود را بر اساس ضبط آن نسخه مینگارد. (تسنیم المقربین، تبادکانی، ص۳۱)
از آنجا که کاشانی در فلسفه نظری هم راسخ بوده و منشا ترویج تصوف اسلامی شده و مورد احترام اهل نظر و برهان است (شرح مقدمه قیصری، آشتیانی، ص۵۳)، این خصوصیت او بدین شرح امتیازی خاص بخشیده، چرا که وی در حوزه عرفان عملی، از عرفان نظری سود برده است و از این جانب قدمی در ترویج تصوف اسلامی برداشته است، چرا که عرفان نظری، معرفتی برای سالک حاصل میکند که با کمک آن میتواند دقیقا مفهوم شهودهای خویش را دریابد و بداند که این شهود از کدامین مرحله خبر میدهد و دیگر آنکه سالکان میتوانند با مراجعه به آنچه عارفان در بحثهای نظری و محتوای شهود فنایی آوردهاند، شهود خویش را محک بزنند و موقعیت فعلی خویش را به طور دقیق از نظر رتبه وجوی تشخیص دهند. (مبانی و اصول عرفان نظری، یزدان پناه، ص۷۱)
قاسانی این شرح را بر مبنای وحدت وجود مینگارد و در برابر این ادعای سمنانی که قول به وحدت وجود در میان طائفه ، سابقه نداشته است و بدعتی از سوی ابن عربی است، به این ابیات از خواجه عبدالله که در «منازل السائرین» در منزل توحید آمده، استناد میکند. (منازل السائرین و شرح کاشانی بر آن، عابدی احمد، ص۳۰ _ ۳۳)
ما وحد الواحد من واحد اذ کل من وحده جاحد
توحید من ینطق عن نعته عاریة ابطلها الواحد
توحیده ایاه توحیده و نعت من ینعته لاحد(منازل السائرین و شرح کاشانی بر آن، عابدی احمد، ص۳۲)
وضعیت کتاب
گرچه نهضت تصحیح و تحقیق متون در چند سال اخیر در کشور ما شتابی چشمگیر به خود گرفته و کتابهای باارزشی احیا گردیدهاند، اما آنچه واقعا کاری تحقیقی بر متون قدیمی به شمار رود، کمتر یافت میشود؛ به ویژه آنهایی که در تصحیح، صاحب روش بودهاند، بسیار کمترند و تصحیح آقای بیدارفر یکی از این کمترین هاست. وی در مقدمه، پس از توضیح کوتاهی پیرامون سیر و سلوک و معرفی ماتن و شارح و اهمیت این کتاب، روش خود را تبیین کرده است.
وی برای تصحیح این کتاب، از پنج نسخه خطی (که نزد ایشان بوده) به خوبی استفاده کرده است و بهترین نص را در متن آورده و در پاورقی به اختلاف نسخ اشاره کرده است، ولی از آوردن نسخه بدلهایی که نادرستی آنها روشن بوده و جز شلوغ کردن کتاب هیچ فایدهای در بر نداشته، اجتناب ورزیده است.
پاورقیهای هر باب- و نه فقط هر صفحه- مسلسل است و پاورقیهایی که در بیان نسخه بدلهای کتاب است، از تعلیقاتی که معمولا بیان مصادر احادیث ، اشعار یا مقایسه متن با شرح تلمسانی و یا توضیح بعضی لغات مشکل را در بر دارند، به وسیله پاره خط، جدا شدهاند.
آدرس آیات شریفه در متن کتاب آورده شده. موارد اختلاف شرح کاشانی با شرح تلمسانی نیز مشخص شده است. وجود نه فهرست در خاتمه و فهرست ابواب در ابتدای کتاب، کار مراجعه به کتاب را بسیار آسان ساخته است. (منازل السائرین و شرح کاشانی بر آن، عابدی احمد، ص۲۸)
منابع :
- ویکی نور