نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، اثر عارف و شاعر نامی ایران مولانا عبد الرحمن جامی، یکی از کتابهای معتبر در عرفان نظری مکتب شیخ اکبر محیی الدین بن عربی است.
کتاب نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، اثر عارف و شاعر نامی ایران مولانا عبد الرحمن جامی، یکی از کتابهای معتبر در عرفان نظری مکتب شیخ اکبر محیی الدین بن عربی است. وجود لا اقل یک نسخه و معمولا چند نسخه از کتاب نقد النصوص در بیشتر کتابخانههای ایران و ترکیه و شبه قاره هند نشان دهنده اهمیت زیاد این کتاب است. در کتابخانه سلیمانیه در استانبول بیش از ۲۵ نسخه از آن موجود است، و به قول خان بابا مشار این کتاب چهار بار نیز به چاپ سنگی رسیده است.
سه بار در هندوستان و یک بار در ایران. (مؤلفین کتب چاپی، تهران، ۱۳۴۰- ۱۳۴۴ ش، ج۳، ص۸۰۶)
بدون شک این اثر پرارزش در گسترش مکتب عرفانی خاص شیخ اکبر همواره یکی از مهمترین کتابها به شمار میرفته و در اشاعه آن سهم خاصی داشته است.
آشنایی با بعضی از آثار دانشمندان اخیر ایران، مانند فیض کاشانی و عبدالرحیم دماوندی، نشان میدهد که در دوره صفوی و پس از آن نقد النصوص کاملا شناخته شده و مورد استفاده بوده است.
فیض (ف ۱۰۹۰) تقریبا ده درصد از کتاب کلمات مکنونه خود را مستقیما از نقد النصوص بدون ذکر ماخذ، ولی گاهی با عبارت «اهل معرفت گویند» و مانند آن، نقل کرده است، و قسمت معتنابه بقیه این کتاب از سایر آثار جامی است. در اصول معارف نیز فیض چندین بار از نقد النصوص نقل قول میکند. عبد الرحیم دماوندی در کتاب مفتاح اسرار الحسینی - (تاریخ کتابت: ۱۱۶۰) نیز چند بار از نقد النصوص نقل قول میکند و دو بار از آن نام میبرد.
اما با وجود این همه نسخههای خطی و چاپی که از نقد النصوص در دست است، این اثر کمتر مورد توجه محققان معاصر در تاریخ تفکر و ادبیات ایران قرار گرفته است.
نقد النصوص شرحی است بر نقش الفصوص شیخ اکبر ابن عربی. نقش الفصوص خود در مجموعه آثار این مؤلف اهمیت خاصی دارد. همانطور که آقای عثمان یحیی در کتابشناسی ابن عربی تصریح کرده، شیخ اکبر از پرکارترین مؤلفان اسلامی بوده است، و ۹۰۰ کتاب و رساله به او نسبت دادهاند. در میان این همه کتاب و رساله کتاب فصوص الحکم به قول جامی «خاتم مصنفات وی است» (نقد النصوص، ۱۸/۱۹-یعنی صفحه ۱۸ سطر ۱۹)، زیرا در آن شیخ به بهترین وجه نظریات و کشفیات و عقاید خود را خلاصه و بیان کرده است، به طوری که در تاریخ عرفان اسلامی این کتاب مقام خاصی دارد و در عرفان نظری شاید مهمترین کتاب درسی به شمار آید.
فصوص الحکم متنی بسیار مشکل است و در گذشته به مبتدیان و حتی شاگردان متوسط عرفان تعلیم داده نمیشده است. به همین دلیل است که بیش از ۱۱۰ شرح بر آن نوشته شده است. (کتابشناسی ابن عربی، ص۲۴۱ به بعد)
من جمله شرح خود جامی، نظر به اهمیت مباحث این کتاب خود ابن عربی رؤوس مطالب را خلاصه کرده و آن را «نقش الفصوص» نامیده است.
به قول محمد بن عبد الرحمن سخاوی، مورخ مصری (ف ۹۰۲) و مؤلف کتاب القول المنبی عن ترجمة ابن العربی، این کتاب از شاگرد ابن عربی اسماعیل بن سودکین النوری (ف ۶۴۶) است. (همان ص 407) اما این قول نمیتواند صحیح باشد. مهمترین شاگرد ابن عربی، یعنی صدر الدین قونیوی، شرحی بر نقش الفصوص نوشته است (به قول استاد آشتیانی نسخهای از این کتاب مفصل در یک مجموعه شخصی در مشهد موجود است (همان ص 255)، و در بعضی از آثار دیگر خود قونیوی از نقش الفصوص نقل قول میکند و صریحا آن را به ابن عربی نسبت میدهد (فکوک، تهران، ۱۳۱۵ ق، ص۲۰۸-۲۰۹) بسیار بعید به نظر میرسد که این شاگرد مهم شیخ اکبر در انتساب این اثر به استاد خود مرتکب اشتباه شده باشد، خصوصا که قونیوی و اسماعیل بن سودکین با هم دوست بودهاند. (شرح فصوص جندی، نسخه شماره ۳۴۳ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، برگ ۴۰ رو و پشت)
همین فشردگی و ایجاز سبب شده که درک مباحث آن مشکلتر شود، چنانکه خواندن و فهمیدن کتاب و درک معانی آن بدون کمک شرحی برای کسی که در عرفان نظری مکتب شیخ درس نخوانده و متحمل رنجهای فراوان نشده باشد ممکن نیست.
این است که نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص در روشن کردن رؤوس مطالب و اهم بحثهای مکتب شیخ کتابی بی همتاست: لا اقل ۹ شرح دیگر بر نقش الفصوص نوشتهاند. (کتابشناسی ابن عربی، ص۲۵۵)
روش جامی در شرح اینطور است که به دنبال هر «فصی» از فصوص الحکم که شیخ در نقش الفصوص تلخیص کرده است، مولانا جامی بهترین و برگزیدهترین شرح ها و بیانهای پیشینیان خود را به صورت بسیار منظم و منقح گرد آورده و بر خواننده عرضه کرده است. جامی خود تصریح میکند (نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص،ص۱۸، س۱۵) که کتاب نقد النصوص «کلمهای چند است از نصوص ارباب خصوص»، یعنی از شیخ اکبر و تابعان او، که آن «جمع کرده میشود... چون مرقع صوفیان، هر پارهای از جایی اندوخته» (نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ص۱۸-۲۳، س۲۱) خود عبارت «نقد النصوص» به معنی جدا کردن و تمییز دادن نوشتههای خوب از نوشتههای بد است، و شکی نیست که کمتر کسی به اندازه جامی با آن مقام بلند عرفانی و ادبی شایستگی و لیاقت این کار را داشته است.
نوشتههای مختلف و متون متفرقی که جامی از آنها در این کتاب استفاده کرده است بعضی به فارسی و بعضی به عربی است. در حدود ۳۵ درصد از نقد النصوص به فارسی است، و ۶۵ درصد به عربی. در بخش هفت این مقدمه راجع به مآخذ آن به تفصیل سخن خواهیم گفت. با اینکه جامی با فروتنی تمام گفته است که هر پارهای را از نقد النصوص از جایی اندوخته است، در حقیقت کتابی تازه و بکر تالیف کرده است که قسمت معتنابهی از آن به قلم خود اوست. حتی اگر کار او در این کتاب منحصر به جمع کردن متون برگزیده بود، باز نظر به مقام و اهمیت مولف در عرفان و ادبیات فارسی از ارزش آن کاسته نمیشد.