عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

کنیت و نام وی ابو المجد مجدود بن آدم است... از کبرای شعرای طایفه صوفیه است... و کتاب (حدیقه الحقیقه) بر کمال وی در شعر و بیان و اذواق و مواجید ارباب معرفت و توحید، دلیل قاطع و برهان ساطع است. از مریدان خواجه یوسف همدانی است.

و سبب توبه وی آن بودکه سلطان محمود سبکتکین در فصل زمستان به عزیمتِ گرفتن بعضی از دیار کفار از غزنین بیرون آمده بود و سنایی در مدح وی قصیده‌ای گفته بود می‌رفت تا به عرض رساند. به در گلخنی رسید که یکی از مجذوبان از حد تکلیف بیرون رفته – که مشهود بود به لای خوار، زیرا که پیوسته لای شراب خوردی – در آنجا بود، آواز وی شنید که با ساقی خود می‌گفت «پر کن قدحی به کوری محمودک سبکتکین تا بخورم» ساقی گفت: «محمود مردی غازی است و پادشاه اسلام.» گفت «بس مردکی ناخشنود است آنچه در تحت حکم وی درآمده است در حیّز ضبط نیاورده می‌رود تا مملکت دیگر گیرد» یک قدح گرفت و بخورد. باز گفت «پر کن قدحی دیگر به کوری سناییک شاعر» ساقی گفت: «سنایی مردی فاضل و لطیف طبع است» گفت: «اگر وی لطیف بودی به کاری مشغول بودی که وی را به کاری آمدی. گزافی چند در کاغذی نوشته که به هیچ کار وی نمی‌آید و نمی‌داند که وی را برای چه کار آفریده‌اند» سنایی چون آن را شنید، حال بر وی متغیر شد و به تنبیه آن لای‌خوار از مستی غفلت هشیار شد و پای در راه نهاد و به سلوک مشغول شد. (نفحات الانس، ص ۵۹۳)( یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره))

حکیم سنایى در طراز اول گویندگان فارسى محسوب می‏ شود- و او همواره مورد توجه علاق‏مندان قرار گرفته و پیش شاعران و ادیبان احترام فراوان داشته است- سنایى نخستین شاعرى است که افکار تصوف و عرفان را با ذوق شعرى آمیخته و در قالب نظم درآورده است.

نام و کنیت و لقب سنایى چنانکه بیشتر تذکره ‏نویسان و مورخان آورده و او خود در آثار خویش بدان اشاره نموده، ابو المجد مجدود سنایى است.

پدر حکیم سنایى به گفته تذکره ‏نویسان و مورخان آدم نام داشت، و قرارى که از ابیات سنایى برمی‌‏آید، پدرش از خانواده محترم بوده است، چنانکه سنایى گوید:

پدرى دارم از نژاد کرام ‏ از بزرگى که هست آدم نام‏

پدر سنایى تا اوایل سلطنت مسعود بن ابراهیم (۴۹۲- ۵۰۹) در قید حیات بود، و سنایى در کارنامه بلخ از ثقه الملک طاهر بن على وزیر (۵۰۰- ۵۱۰) درخواست کرده که او را مشمول انعام و احسان خویش سازد:

نیست زین به وسیلتى برِ تو اهل قرآن دبیر و چاکرِ تو

از بعضى بیت هاى سنایى برمى‏‌آید که پدرش علاوه بر آنکه از بزرگواران عصر بوده، به شمار علما و دانشمندان آمده است. در قصیده دیگرى او را در صف گویندگان و سخن‏‌سرایان جا داده است، چنانکه مى‏ گوید:

خاصه از جود تو دارد پدرم‏ طوقى از منّت اندر گردن‏

همه مهر تو نگارد به روان‏ همه مدح تو سراید به سخن‏

رضى الدین على لالا که از جمله مشایخ بزرگ صوفیه بوده، پدرش شیخ سعید با حکیم سنایى پسرعم بوده است. (نفحات الانس جامى، ص ۶۹۳٫)

در مجمل فصیحى (مقدمه دیوان سنایى( مصفا) ص ۱۸) تاریخ تولد سنایى سال ۴۷۳ ذکر شده است و ظاهرا این تاریخ درست به ‏نظر می ‏آید زیرا به ظن قوى سال درگذشت او ۵۴۵ هجرى می ‏باشد و از نامه ‏اى برمی ‏آید که عمر او در نزدیکى هفتاد رسیده بوده، گویا از روى‏ این تاریخ در موقع درگذشت عمر او هفتاد و دو سال بود.

زادگاه سنایى غزنین بوده و خوش‏بختانه در این مورد هیچ اختلافى نیست، چنانکه خود او مکرر به مولد خود اشاره کرده است- در حدیقه(ص۷) گوید:

گرچه مولد مرا به غزنین بود

نظم شعرم چو نقش ماچین بود

خاک غزنین چو من نزاد حکیم‏ 

آتشى بادخوار و آب ندیم‏

به گفته آقاى مدرس رضوى،(مقدمه دیوان، ص ه) سنایى از آغاز جوانى از غزنین بیرون شده و سالیان دراز در بیشتر از شهرهاى خراسان، خاصه شهرهاى بلخ و سرخس و هرات و نیشاپور به سر برده است. نخستین مسافرت او از غزنین به ‏سوى بلخ بوده، و در این سفر رنج ها و زحمت ها کشیده است.

مثنوى کارنامه در همین شهر به نظم آورده شد. و حکیم سنایى مدتها درآنجا بسر برد. و در همان ایام راه کعبه پیش گرفت. و باز به همان‏جا بازگشته و با عده بسیار از افاضل بلخ دوستى داشته و از انعام و اکرام ایشان مى‌‏زیسته است. اما این حال ظاهرا طولى نکشید. پس از مدتى بعضى از معاندان، از جمله کسان خواجه اسعد هروى که در قصیده‏اى سنایى به نکوهش او پرداخته، به آزارش پرداختند، تا ناچار به ترک آن دیار گفت و به سرخس رفت. اقامت وى در سرخس طولانى بوده و شاید از همان‏جا به هرات و مرو و نیشابور و خوارزم سفر کرده و به همان‏جا بازگشته باشد. ظاهرا بنا بر دوستى و محبت و اخلاص و توجه محمد بن منصور سرخسى قاضى القضاة خراسان (مقدمه دیوان سنایى، مدرس رضوى، ص«نو») است که اقامت سنایى در این شهر به این‏‌قدر طول کشیده است.

از مطالعه در قصیده‏اى که در اشتیاق کعبه سروده است، چنین برمى‏‌آید که سنایى با زن و فرزند و خانواده خود در خراسان به سر می ‏برده، و پدر و مادر او هنگام عزیمت وى به مکه، در قید حیات بوده ‏اند، و در آن اوان افکار عرفانى و انقطاع از جهان در او قوّت گرفته، چنان‌که می ‏گوید (وان سنایى، چاپ مصفا، ص ۲۲۷، و تاریخ ادبیات در ایران، ج ۲، ص ۵۵۵- ۵۵۶٫):

از پدر وز مادر و فرزند و زن یاد آوریم‏

ز آرزوى آن جگربندان جگر بریان شویم‏

چون رخ پیرى ببینیم، از پدر یاد آوریم‏ 

همچو یعقوب پسر گم‏گشته با احزان شویم‏

رو که هر تیرى که از میدان حکم آمد به ما 

هدیه جان سازیم و آنگه سوى آن پیمان شویم‏

چون بدو باقى شدیم، از بود خود فانى شویم‏ 

چون بدو دانا شویم، آنگه ز خود نادان شویم‏

یادگارهاى پرارزش این سفر که در زندگانى سنایى اثر فراوان کرده، تغییر حال و مجذوبیت اوست‏ که مخصوصا بر اثر معاشرت با دسته ‏اى از رجال بزرگوار در بلخ و سرخس و مرو حاصل گردید، و آثار این معاشرت ها و ارتباط ها در اشعار و نامه ‏هاى بازمانده او مشهود است. برخى از نویسندگان او را پیرو شیخ ابو یوسف یعقوب همدانى که از کبار مشایخ تصوف است، و مدتها در خراسان سکونت داشته، دانسته ‏اند. گویا سنایى در دوره اقامت خراسان به خدمت شیخ ابویوسف همدانى رسیده و از مصاحبت و مجالست او برخوردار بوده است.( مقدمه دیوان، مدرس، ص« نط»)

پس از چندین سال دورى از غزنین سلسله حبّ وطن در جنبش آمده او را به غزنین‏ باز کشید. اما سنایى خانه ‏اى نداشت و چنانکه خود می ‏گوید یکى از بزرگان خواجه عمید احمد بن مسعود تیشه خانه‌‏اى به وى بخشید. و از این پس تا پایان زندگانى خویش آن عارف و گوینده شهیر به گوشه ‏گیرى و عزلت گذراند. و با آنکه بهرام شاه غزنوى آماده پذیرفتن او بود، وى گوشه تنهایى را بر شکوه سلطنت ترجیح داد، و در همین دوره است که به نظم حدیقه الحقیقه توفیق یافته و همین‏‌جا فوت شده است.

در تاریخ وفات سنایى در میان تذکره نویسان و محققان اختلاف بسیار رو داده است.

آقاى محمد قزوینى مرحوم در حواشى چهار مقاله سال ۵۴۵ را در وفات سنایى درست دانسته، لیکن در حاشیه تفسیر ابو الفتوح رازى قول تقى کاشى صاحب خلاصه الاشعار را که اختیار ایشان در چهار مقاله بوده، خطا وسال ۵۲۵ که رفا در مقدمه خود بر حدیقه ذکر کرده، اختیار کردند، و در این باب شرحى نگاشته، اختلافات و دلایل تأیید این تاریخ را هم تذکر داده‏‌اند.

آثار حکیم سنایى‏:

۱ - دیوان قصیده و غزل و ترکیب و ترجیع و قطعه و رباعى که به کوشش و تصحیح آقاى مدرس رضوى به سال ۱۳۲۰ شمسى به‏چاپ رسیده، شامل ۱۳۳۴۶ بیت است، و نسخه دیوان که طبع آن به تصحیح آقاى مظاهر مصفا به سال ۱۳۳۶ شمسى انجام گرفته، شامل ۱۳۴۷۳بیت است. از مقدمه‏اى که سنایى بر دیوان خود نگاشته و به تصحیح آقاى مدرس رضوى دو بار به ‏چاپ رسیده و از نامه سنایى که به نام احمد بن مسعود نوشته شده، برمی‏آید که سنایى آن دیوان را به اشارت همین احمد بن مسعود گرد آورد. اما مدرس رضوى در مقدمه حدیقه یک‏‌بار (ص کط) چنین می‌‏نویسد:

«پس از بازگشت حکیم از خراسان به غزنه خواجه عمید احمد بن مسعود تیشه که یکى از دوستان مخلص وى بود، حکیم را به جمع اشعار متفرق و نظم حدیقه ترغیب و تحریص کرد و حکیم بی ‏سامانى و نداشتن خانه را بهانه قرار داد، و آن دوست خانه ‏اى براى حکیم ساخته و پرداخت و اسباب راحتى او را مهیا کرد، تا سنایى به نظم کتاب حدیقه مشغول گردد و اشعار متفرق و پریشان خود را جمع ‏آورى نماید … سنایى پس از نظم کتاب حدیقه و انتشار اشعار آن با مخالفت شدید … مواجه گشت.»

۲ - حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه که آن را به نامهاى «الهی ‏نامه» و «فخری ‏نامه» نیز خوانده ‏اند، مهم‏ترین مثنوى سنایى است در بحر خفیف مخبون‏ مقصور نوشته شده. مشهور است که این مثنوى را ده ‏هزار بیت است، و خود حکیم در دو جاى از این کتاب عدد ابیات را صریحا ده ‏هزار تعیین کرده است.

۳ - سیر العباد الى المعاد(این را کنز الرموز و کنوز الرموز هم مى‏‌خوانند، مقدمه دیوان به قلم مدرس رضوى ص ما و نسخه عثمانیه ورق ۱٫): مثنوى است بر وزن حدیقه که سنایى آن را در سرخس سروده و به مدح و ستایش سیف الدین محمد بن منصور قاضى‏ سرخس تمام کرده است. عدد ابیات نسخه چاپى که به تصحیح آقاى نفیسى به سال ۱۳۱۶ طبع شده، نزدیک ۷۷۵ بیت است.

۴ - طریقه التحقیق: که بر وزن حدیقه نظم شده و شماره ابیات آن در حدود ۸۹۶ تا ۹۴۸ بیت، و تاریخ اتمامش ۵۲۸ هجرى است. این کتاب یک‏‌بار در تهران به‏‌ چاپ سنگى و بار دیگر به سال ۱۳۱۸ در شیراز به‏ طبع رسید.

۵ - کارنامه بلخ: مثنوى است بر وزن حدیقه در حدود پانصد بیت که ظاهرا نخستین مثنوى سنایى است و هنگام توقف در شهر بلخ ظاهرا در عهد سلطنت مسعود بن ابراهیم به نظم آمده است. است. این کتاب به تصحیح آقاى مدرس رضوى به سال ۱۳۳۴ به‏ چاپ رسیده.عشق ‏نامه: منظومه‌‏اى است هم به وزن حدیقه و شماره ابیاتش‏ در حدود نهصد بیت باشد.

۶ - عقل‏نامه: بر وزن حدیقه سروده شده. اما در عدد ابیات این مثنوى اختلافى است.

۷ - تحریمه القلم: این مثنوى که مجموعا یک‏صد و دو بیت و مشتمل بر لغزى است در وصف قلم، و نسخه اصل که در کتابخانه اسلامبول محفوظ است در هشتم ماه شعبان ۶۸۳ هجرى کتابت شده است، و نسخه عکسى آن در کتابخانه ملى (تهران) وجود دارد.

۸ - غریب‏نامه: بنا بر گفته امین احمد رازى در هفت اقلیم (ورق ۴۸۷ ب) این‏کتاب بنام خواجه احمد نوشته شده. و این خواجه یکى از نیکان شهر بلغار بوده، اما در غزنین ساکن می ‏بود. در فهرست مدرسه سپه‏سالار (۲: ۴۹۴) و در مقدمه حدیقه (چاپ کلکته ص ۹) این کتاب در آثار سنایى به شمار آورده شده. اما آقاى مدرس رضوى (مقدمه دیوان سنایى ص ما) به نقل از مقدمه حدیقه نام این کتاب را قریب‏نامه نوشته است.

در میان آثار منثور حکیم سنایى فقط چند رساله در دست است.

۱ - رسله اعتراض: آقاى مجتبى مینوى در یادداشت هاى خود بر نسخه چهار مقاله خویش نوشته است‏: «قدیم‏ترین اشاره به خیام در رساله‏اى است که سنایى در اعتراض بر خیام نوشته و نسخه ‏اى از آن در استانبول است».

۲ - رساله مقدمه نثرى: مقدمه‏اى که در بعضى نسخه‏هاى حدیقه الحقیقه پس از مقدمه محمد بن على الرفا و در بعضى نسخه‏هاى دیوان نوشته شده است و مسلما ریخته قلم و نتیجه قریحه سنایى م‏باشد. اما مقدمه دیگر حدیقه که به گفته محمد بن على الرفا خود سنایى آن مقدمه را پیش از مرگ املا کرد و ابو الفتح فضل اللّه بن طاهر الحسینى نوشت، چنانکه از عبارات آن واضح و لایح است، مسلما از سنایى نیست و از آن خود پسر على الرفاست. این مقدمه با حدیقه چاپ بمبئى و حدیقه چاپ مدرس رضوى به طبع رسیده است، و در نسخه آخر پس از مقدمه رفا مقدمه سنایى نیز چاپ شده است.

۴ - نامه ‏هاى سنایى که شماره آنها که تاکنون اطلاعى داریم، هفده است. و سنایى آنها را به یاران و دوستان و وزراء و صدور غزنین و بهرام شاه غزنوى نوشته است.

منابع :

  • یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)