عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

وی مرید شیخ مجد الدین بغدادی است... گویند سبب توبه وی آن بود که روزی در دکان عطاری مشغول و مشعوف معامله بود درویشی به آنجا رسید و چند بار شیء الله گفت. وی به درویش نپرداخت. درویش گفت «ای خواجه تو چگونه خواهی مرد؟» عطار گفت: «چنانکه تو خواهی مرد» درویش گفت «تو همچون من می‌توانی مرد؟» عطار گفت: «بله.» درویش کاسه‌ای چوبین داشت زیر سر نهاد و گفت «الله» و جان بداد. عطار را حال متغیر شد و دکان بر هم زد و به این طریق درآمد. (نفحات الانس، ص ۵۹۶) عطار کتب زیادی دارد که تذکره الاولیاء و منطق الطیر از آن جمله می‌باشند. (یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره))

شیخ فریدالدین محمد بن ابوبکر نیشابوری مشهور به «عطار» شاعر بزرگ ایرانی در قرن ششم، به سال ۵۴۰ه. ق (محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، محقق، مصحح، مظفریان، منوچهر، ص۲۸۴، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، چاپ اول، چاپ ۱۳۸۰ش) در روستای کدکن نیشابور به دنیا آمد. (شیروانی، زین العابدین، ریاض السیاحه، ج۱، ص۳۹۳، تهران، انتشارات سعدی، چاپ اول، ۱۳۶۱ش)].

پدر او عطار (داروفروش) بود. (دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، بخش اعلام، کلمه «عطار»، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش)

از جزئیات زندگی عطار اطلاعات قابل اعتمادی در دست نیست. (فروزانفر، بدیع الزمان، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، ص۷، تهران، کتابفروشی دهخدا، ۱۳۵۳، چاپ دوم) عطار از همان دوران کودکی به مدارس علمیه شهر راه یافت و به تحصیل مقدمات علوم زمان خود مشغول گردید. به علوم دینی یعنی تفسیر، روایت احادیث، و فقه نیز اشتغال ورزید. سپس به تدریج به درس‌های عمیق‌تر پرداخت و فنون ادبی سنگین، علم حکمت، کلام و نجوم را نیز آغاز کرد

. (بادکوبه‌ای هزاوه‌ای، مصطفی، زندگی شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، ص۳۴، تهران، شرکت توسعه کتابخانه‌های ایران، ۱۳۷۲، چاپ دوم)

فریدالدین نیز ابتدا به شغل پدر مشغول شد، [۹] اما پس از مدتی، به عرفان روی آورد و راه تازه‌ای را در زندگی خود برگزید.

در علت این تغییر، داستان معروفی نقل شده است:

«روزی عطار در دکان خود مشغول معامله بود، درویشی به آن‌جا رسید و چندبار "شی‌ء لله" گفت. وی به درویش توجهی نکرد، درویش گفت: ‌ای خواجه! تو چگونه خواهی مرد؟ عطار گفت: همان‌گونه که تو خواهی مرد. درویش: تو همچون من می‌توانی بمیری؟ عطار: بلی. درویش کاسه‌ای چوبین داشت بر سر نهاد و گفت: الله، و جان داد. عطار متغیر شد و مسیر زندگی خود را تغییر داده، به عرفان روی آورد. (جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، محقق، مصحح، ولیام ناسولیس، مولوی غلام عیسی، مولوی عبدالحمید، ص۶۹۸، کلکته، مطبعه لیسی، ۱۸۵۸م)

عطار پس از این تحول، برای کسب علم و معنا، به هند، عراق، شام و مصر مسافرت کرد. به مکه رفته و حج به جا آورد و سپس به شهر خود نیشابور بازگشت و در آن‌جا ماندگار شد. (حسینی تهرانی سید محمدحسین، توحید علمی و عینی، ص۲۸۴، مشهد، علامه طباطبایی، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق)

عطار مرید شیخ مجدالدین بغدادی بوده است. (جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، محقق، مصحح، ولیام ناسولیس، مولوی غلام عیسی، مولوی عبدالحمید، ص۶۹۷، کلکته، مطبعه لیسی، ۱۸۵۸م)

دکتر زرین کوب نیز می‌نویسد:

«عطار از آنچه در آن ایام در مکتب خانه‌ها آموخته می‌شد بهره می‌گرفت، خط و حساب و قرآن با مایه‌ای از شعر و ادب و عصر» (زرین کوب، عبدالحسین، صدای بال سیمرغ، ج۱، ص۲۸)

عطار، علاوه بر این‌ها به حرفه پدرش (عطاری) نیز روی آورد.( شجیعی، پوران، مسافر سرگشته، ص۲۸۱، تهران، سیمای دانش، ۱۳۷۸.) عطار به کسی گفته می‌شد که هم پزشک بوده و هم دارو فروش (نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۵، مصحح دکتر نورانی وصال، تهران، زوار، ۱۳۸۳، چاپ ششم) عطار پس از مدتی سرآمد دارو سازان شهر شد و به مداوای بیماران پرداخت. در همان حال اوقات فراغتش را صرف مطالعه کتاب‌های صوفیه و اشتغال به تمرین در شعر و شاعری می‌کرد. (زرین کوب، عبدالحسین، صدای بال سیمرغ، ج۱، ص۳۳)

عطار در طلب مشایخ و اولیا سفرهای زیادی به مناطقی مثل ری، کوفه، مصر، دمشق، مکه، هندوستان و ترکستان نمود. سرانجام در نیشابور رحل اقامت افکند. (نیشابوری، عطار، تذکره الاولیاء، ص۲۵، به قلم میرزا محمد بن عبدالوهاب قزوینی، بهزاد، ۱۳۷۶، چاپ ششم.) عطار از شاگردان و مریدان شیخ مجدالدین بغدادی و شیخ نجم الدین کبری بوده است.

بدون شک عطار از شخصیت والایی برخوردار بوده است. او هرگز شاعری مداح و قصیده سرا نبود و خود را به خاطر جیفه پست دنیوی به دولتمردان و قدرتمندان عصر خود نزدیک نکرد. بلکه اعمال و رفتار آنان را نیز به باد انتقاد گرفت. (رتیر، هلموت، در پای جان، ج۲، ترجمه مهر آفاق با یبوری، تهران، الهدی، ۱۳۷۹)

دکتر زرین کوب نیز می‌نویسد:

«عطار تحت تاثیر تمایلات زاهدانه خویش و به اقتضای معمول عصر، به شعر و وعظ و تحقیق گرایش یافت و برخلاف بسیاری از شاعران به دربارهای عصر و مجالس اعیان ولایت هم علاقه‌ای نشان نداد. داروخانه برایش از دربار فرمانروایان جالب‌تر بود. (زرین کوب، عبدالحسین، صدای بال سیمرغ، ج۱، ص۳۳)

خودش چنین می‌گوید:

به عمر خویش مدح کس نگفتم 

دری از بهر دنیا من نسفتم

عموم ارباب تذکره‌نویسان به عظمت مقام عطار در عرفان و بلند‌ای مرتبه او در شاعری، معترفند. (نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۷، مصحح دکتر نورانی وصال، تهران، زوار، ۱۳۸۳، چاپ ششم) در خلوت انزوای او در مسجد و خانه، چیزی جز اندیشه خدا راه نداشت. (زرین کوب، عبدالحسین، صدای بال سیمرغ، ج۱، ص۳۸)

اهتمام و علاقه عطار به گردآوری قصص قرآنی، احادیث دینی و حکایات آموزنده که در مثنوی‌ها و آثار دیگر وی مشخص است، نیز نشان دهنده شخصیت والا و بلند مرتبه عطار دارد. مولوی درباره عطار و سنایی گفته است:

عطار روح و سنایی دو چشم او 

ما از پی سنایی و عطار می‌رویم

(نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۷، مصحح دکتر نورانی وصال، تهران، زوار، ۱۳۸۳، چاپ ششم)

و در جای دیگری سروده است:

هفت شهر عشق را عطار گشت 

ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم (همان)

مقصود مولوی از هفت شهر عشق، هفت وادی است که عطار در منطق الطیر خود آن‌ها را شرح داده است.

عطار، مانند بسیاری از عارفان، قدرت شاعری بالایی داشت؛ او هم‌چنین سرمایه بزرگی از ادب و شعر اندوخته بود؛ به همین جهت عموم اندیشه‌های عرفانی خود را به نظم درآورد. (محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، محقق، مصحح، مظفریان، منوچهر، ص۲۸۴، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، چاپ اول، چاپ ۱۳۸۰ش)

البته شعر، مقصود اصلی عطار نبود و حتی می‌توان گفت؛ عطار به شعر و شاعری اعتنا نداشت و این‌که او را شاعر بشمارند، مورد پسندش نبود. او خود را بیشتر مرد حال می‌دانست و فقط به معنا توجه دارد و نه به شعر:

شاعرم مشمر که من راضی نیم 

مرد حالم شاعر ماضی نیم

عیب از شعر است و این اشعار نیست 

شعر را در چشم من مقدار نیست

تو مخوان شعرش اگر خواننده‌ای 

ره به معنی بر اگر داننده‌ای

(عطار نیشابوری، فریدالدین، مصیبت‌نامه، ص۴۵۰، تهران، کتاب‌خانه مرکزی، ۱۳۵۴ق)

با این حال، باید به حق و انصاف عطار را از فصیح‌ترین شعرای زبان فارسی دانست.

عطار نقش و تأثیر بسیاری بر بزرگان زمان خود و پس از خود داشته است. مولانا از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شاعران و عارفان، علاقه‌مند به عطار بود و حتی برخی از اشعار عطار را نیز در کتاب مثنوی خود شرح داده است. (محمد بلخی (مولوی)، مولانا جلال‌الدین، مثنوی معنوی، محقق، مصحح، سبحانی، توفیق، ص۶۷، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۷۳ش) هم‌چنین شعری منسوب به مولانا در وصف عطار نقل شده:

هفت شهر عشق را عطار گشت 

ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

(مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، بخش عرفان، ص۵۸، تهران، صدرا، چاپ هشتم، ۱۳۷۷ش)

و در جای دیگر منسوب به ایشان است:

عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم

(شیروانی، زین العابدین، بستان السیاحه، ص۵۷۶، تهران، چاپ خانه احمدی، چاپ اول، ۱۳۱۵ش)

شیخ محمود شبستری از عرفای زمان خود در آغاز «گلشن راز» می‌گوید:

مرا از شاعری خود عار ناید 

که در صد قرن چون عطار ناید

اگر چه زین نمط صد عالم اسرار 

بود یک شمه از دکان عطار

(شبستری، محمود، گلشن راز، محقق، مصحح، حماصیان، محمد، ص۱۵، خدمات فرهنگی کرمان، ۱۳۸۲ش)

عطار صاحب تالیفات و تصانیف بسیاری است که بیشتر آن‌ها منظوم می‌باشند. مشهور است که به عدد سوره‌های قرآن یعنی ۱۱۴ تصنیف از کتاب و رساله و نظم و نثر نوشته است. (نیشابوری، عطار، تذکره الاولیاء، ص۲۳، به قلم میرزا محمد بن عبدالوهاب قزوینی، بهزاد، ۱۳۷۶، چاپ ششم) زبان عطار در آثارش سلیس، بی‌تکلف، سبک، شیوا و روان است. (همان ص ۵۹) از جمله مهم‌ترین آثار وی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد.

تذکرة الاولیاء

این کتاب شامل حکایت‌ها و گفتارهایی از اولیای الهی است. آغاز این اولیا، امام جعفر صادق (علیه‌السلام) است که عطار از آن حضرت، سخنان و کرامات بسیاری گفته است.(عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، محقق، مصحح، نیکلسون، رینولد آلین، ج۱، ص۹ - ۱۵، لیدن، مطبعه لیدن، ۱۹۰۵م.) افزون بر این، از افرادی مانند ابوحنیفه، (همان ج1 ص ۲۰۲) شافعی (همان ج۱ ص ۲۰۹) و احمد بن حنبل (همان ج۱ ص ۲۱۴) نیز سخن گفته است. جالب این‌جاست که این کتاب با ذکر مختصری از امام باقر (علیه‌السلام) به اتمام می‌رسد. (همان ج۲ ص ۲۳۹)

عطار، در ذکر سبب نگارش این کتاب، علت‌های مختلفی را ذکر می‌کند:

«مرا در جمع کردن این کتاب چند چیز باعث بود: اول باعث، رغبت برادران دین، که التماس می‌کردند. دیگر باعث، آن بود تا از من یادگاری ماند تا هر که برخواند از آن‌جا گشایشی یابد، مرا به دعای خیر یاد دارد.... دیگر باعث، آن بود که بعد از قرآن و احادیث بهترین سخن‌ها، سخن ایشان (اولیاء) دیدم و جمله سخن ایشان شرح قرآن و احادیث دیدم. خود را بدین شغل درافگندم تا اگر از ایشان نیستم، باری خود را با ایشان تشبه کرده باشم». (همان ج۱ صص ۳-۶)

دیوان عطار

که بیشتر شامل غزلیاتی است عاشقانه، عارفانه. (نیشابوری، عطار، تذکره الاولیاء، ص۵۹، به قلم میرزا محمد بن عبدالوهاب قزوینی، بهزاد، ۱۳۷۶، چاپ ششم)

منطق الطیر

این کتاب را «مقامات طیور» نیز خوانده‌اند. (عطار نیشابوری، فریدالدین، منطق الطیر، ص۳۸۱، مصر، الهیئه المصریه العامه للکتاب، چاپ چهارم، ۲۰۰۶م) این کتاب در حقیقت یک شاهکار عرفانی است. و مورد توجه شعرای بزرگی چون مولوی واقع شده است.

مجموع اشعار عطار بالغ بر ۲۹۶۴۷ بیت است که آکنده از حکایات و قصص و مضامین بلند و عرفانی است. تنها در مصیبت نامه، اسرارنامه و منطق الطیر ۸۹۷ حکایت وجود دارد. (شجیعی، پوران، مسافر سرگشته، ص۲۸۲، تهران، سیمای دانش، ۱۳۷۸) بسیاری از مضامین سروده‌های عطار از قرآن و حدیث سرچشمه می‌گیرد. (شجیعی، پوران، مسافر سرگشته، ص۲۸۲، تهران، سیمای دانش، ۱۳۷۸)

موضوع منطق الطیر، بحث و گفت وگوی پرندگان از یک پرنده داستانی به نام سیمرغ است. منظور از پرندگان، سالکان راه حق و مراد از سیمرغ، وجود حق تعالی می‌باشد که عطار در این منظومه، با نیروی تخیل خود و به کار بردن رمزهای عرفانی، به زیباترین وجه، سخن می‌گوید.

مظهر العجایب

ظواهر آثار عطار گواهی می‌دهد که وی مذهب اهل سنت را داشته است اخلاص و ارادت و نحوه ستایش وی از حضرت علی (علیه‌السّلام) موجب شده است که قاضی نورالله شوشتری، وی را شیعه پاک و خالص بداند. (فروزانفر، بدیع الزمان، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، ص۵۷، تهران، کتابفروشی دهخدا، ۱۳۵۳، چاپ دوم)

گر چه خیلی‌ها بر این اعتقادند که او سنی بوده ولی اشعاری که در کتاب مظهر العجایب وی درباره ائمه اهل بیت (علیهم‌السّلام) مخصوصاً حضرت علی (علیه‌السّلام) گفته است گویای علاقه او به اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌باشد.

عطار این کتاب را در شان انسان کامل نوشته و مصداق آن را حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیه‌السّلام) که مظهر کامل کمال انسانی و انسان کامل است قرار داده در واقع این کتاب در شان امام علی (علیه‌السّلام) است. و از نظر عطار این کتاب بهترین و ارزشمند‌ترین اثر وی است.

مرا مظهر بود چشم کتب ها 

ازو ظاهر شود پنهان و پیدا

عطار در این کتاب ارادت کامل خود به حضرت علی و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) را به نحوی نشان می‌دهد. با این که عطار و شعرای معاصر او مانند مولوی، حافظ، سعدی، سنایی، نظامی‌ و... در زمانی زندگی می‌کردند که شیعه و دوستداران اهل بیت به راحتی نمی‌توانستند اظهار عقیده کنند و از طرف حکام وقت در تنگنا بودند. با این حال دیوان‌ها و کتب آنان مملو از اشعاری است که در عظمت مقام و مرتبت اهل بیت و نقش آنها در نظام هستی سروده‌اند. (فاضل، قادر، فرهنگ موضوعی ادب فارسی (مصیبت نامه و مظهر العجایب) عطار نیشابوری، ج۴، ص۱۸، تهران، انتشارات طلایه، چاپ، اول ۱۳۷۴)

این چند بیت از مظهر العجایب عطار است:

جمله فرزندان حیدر ز اولیا 

جمله یک نورند حق کرد این ندا

پاک و معصوم و مطهّر چون نبی 

‌این سخن را می‌نداند هر صبی

سالکان کار حق ایشان بُدند 

مظهر انوار حق ایشان بدند

هفت وادی عرفان

عطار در این کتاب، هفت وادی عرفان را نیز نقل می‌کند که چنین ترتیب داده شده:

۱ - وادی طلب؛

۲ - عشق؛

۳ - معرفت؛

۴ - استغنا؛

۵ - توحید؛

۶- حیرت؛

۷ - فنا

(همایی، جلال الدین، مولوی‌نامه، مولوی چه می‌گوید، ج۱، ص۱۷۳، تهران، هما، چاپ دهم، ۱۳۸۵ش)

به علاوه، آثار دیگری از عطار وجود دارد که قابل استفاده برای عوام و خواص است. برخی از این آثار عبارت‌اند از :

۱ - مصیبت‌نامه؛

۲ - الهی‌نامه؛

۳ - اسرارنامه؛

۴ - مختارنامه؛

۵ - خسرونامه؛

۶ - دیوان غزلیات و قصاید؛

۷ - جواهرنامه؛

۸ - شرح القلب

(عطار نیشابوری، فریدالدین، دیوان عطار، محقق، مصحح، تفضلی، تقی، ص۲۹، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴ش)

عموما کسانی که شرح حال عطار را نوشته‌اند، وفات این شاعر بزرگ را به سال ۶۱۸ه. ق (برخی زمان وفات وی را در سال ۶۲۷ هجری دانسته‌اند. (حسینی تهرانی سید محمدحسین، توحید علمی و عینی، ص۳۸، مشهد، علامه طباطبایی، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق)) در زمان حمله وحشیانه مغولان به شهر نیشابور ذکر کرده‌اند. عده‌ای هم معتقدند که عطار به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است بلکه وی در حمله مغولان شربت شهادت نوشید و محل قتل وی شهر نیشابور است. (فروزانفر، بدیع الزمان، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، ص۹۰، تهران، کتابفروشی دهخدا، ۱۳۵۳، چاپ دوم) آرامگاه این شاعر بزرگ و عارف نامی ایرانی زادگاهش، شهر تاریخی نیشابور می‌باشد.

منابع :

  • یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)