عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

صاحب کتاب مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة و کتاب عوارف المعارف. بعضی مواقع ناشران بین او و ملا عبدالرزاق کاشانی خلط کرده و برخی از آثار او را به نام ملا عبدالرزاق کاشانی چاپ می‌کنند مثل شرح قصیده تائیه ابن فارض که به نام ملا عبدالرزاق به چاپ رسیده است. (یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره))

شیخ عزالدین محمود بن علی کاشانی نطنزی از علما و عرفای نامور قرن هشتم هجری است. وی شاگرد نورالدین عبدالصمد بن علی اصفهانی نطنزی از مشایخ معروف سلسلة سهروردیه بوده و در سال هفتصد و سی و پنج (٧٣۵ ه.ق.) وفات یافته است.

عزالدین محمود و کمال الدین عبدالرزاق کاشانی مؤلف شرح منازل السائرین، هر دو از شاگردان طریقت بودند که در محضر دو استاد به نام های نورالدین عبدالصمد بن علی نطنزی اصفهانی (وفات ۶٩٩ ه.ق.) و شیخ ظهیر الدین عبدالرحمن بن شیخ نجیب الدین علی بزغش شیرازی (وفات ٧١۶ ه.ق.) درس می گرفتند. نورالدین عبدالصمد، شیخ خرقه و ارادت آنهاست و شیخ ظهیر الدین ظاهراً شیخ صحبت و خدمت ایشان بوده است.

شیخ عزالدین محمود کتاب عوارف المعارف را به دو واسطه از مؤلفش شیخ شهاب الدین سهروردی روایت می کرد: نور الدین عبدالصمد بن علی اصفهانی و ظهیر الدین عبدالرحمن بن علی بن بزغش شیرازی (کاشانی، عزالدین محمود، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، مقدمة جلال الدین همایی، ص ۱۴).

عزالدین محمود در فروع مذهب، شافعی و در مسلک، صوفی و در اصول عقاید، اشعری است. به واسطة مسلک تصوف، عقاید او از تعصب بیرون آمده و یک نوع اعتدالی پیدا کرده است. به اهل بیت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) معتقد است و در همه جا از آنها به نیکی یاد می‌کند و بعد از صلوات بر محمد (صلی الله علیه و آله) بر آل او هم درود می‌فرستد. (اللهم صل علی محمد و علی آل محمد) و تعظیم و احترام ایشان را همچون حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) واجب می داند. (همان ص ۲۱۷) و علی (ع) را محق خلافت معرفی می کند. (همان ص ۴۸)

عزالدین محمود، صوفی عارف متشرّع زاهد عابد است و به همین دلیل گاهی کتاب او به فقه و ادعیه و اعمال عبادی شبیه تر است تا به کتاب تصوف و عرفان. نوشته های عزالدین، برای شناختن یک نفر صوفی دیندار و عابد خانقاهی کاملاً رساست و تمام عقاید متصوفه معروف قرن هفتم و هشتم و دوره های ماقبل را می توان از این کتاب به دست آورد.


آثار عزالدین محمود کاشانی

۱ - مهمترین اثر وی کتاب «مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة» به فارسی است که توسط استاد جلال الدین همایی تصحیح شده است.

۲ - شرح قصیدة تائیة ابن فارض به عربی (کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر) این شرح بسیار عالمانه و محققانه است. عزالدین پس از دیباچه ادبی عرفانی، به طرح ده اصل در دو قسم و هر قسمی شامل پنج فصل پرداخته است و بسیاری از اصطلاحات عرفانی را در طی این فصول شرح داده است. سپس به شرح قصیده پرداخته است؛ بدین ترتیب که ابیات را جدا جدا عنوان کرده و پس از تحلیل و تجزیه نکات و دقایق صرفی و نحوی و معانی وبیانی، نخست ترجمه و سپس شرح و تحقیق نموده است. این شرح در تهران (۱۳۱۹ ه.ق.) چاپ شده، اما به اشتباه آن را به کمال الدین عبدالرزاق اصفهانی نسبت داده اند. (همان ص ۱۷)

۳ - علاوه بر این دو کتاب، رساله‌ای در تصوف و دو مثنوی به نام‌های «عشق نامه» و «عقل نامه» به وی نسبت داده‌اند.

۴ - از دیگر تصنیفات اوست: تفسیر تأویلات، کتاب اصطلاحات الصوفیه، شرح فصوص الحکم و شرح منازل السائرین و تحفة الاخوان عن خصایص الفتیان.( حلبی، علی اصغر، شناخت عرفان و عارفان ایرانی، ص. ۶۲۱)

البته بعضی مؤلفان همچون آقای «توفیق سبحانی» این کتب را به کمال الدین عبدالرزاق نسبت داده اند. ( انصاری، دکتر قاسم، مبانی عرفان و تصوف، ص. ۱۷۰)

کتاب «مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة» مهمترین اثر عزالدین محمود کاشانی است و در موضوع خود که عبارت از تصوف و اخلاق است، در میان آثار فارسی قرن هفتم به بعد ممتاز و منحصر به فرد است.

اشخاصی همچون: جامی در «نفحات الانس» و مرحوم نایب الصدر در «طرائق الحقایق» که به بیان شرح حال عزالدین محمود کاشانی پرداخته اند و یا مانند حاجی خلیفه در «کشف الظنون» که به معرفی کتاب مصباح الهدایة اهتمام داشته‌اند، عموماً وی را جزء مترجمان و شارحان دانسته‌اند و کتاب او را جزء ترجمه های فارسی «عوارف المعارف» معرفی نموده‌اند. در حالی که این کتاب به تصریح خود مؤلف در مقدمه، و از روی مقایسة هر دو کتاب با یکدیگر، کتاب مستقلی در تصوف است که اکثر اصول و فروع عوارف المعارف را شامل می شود. ولی در نقل حکایات و روایات، سلسلة اساتید را که سهروردی آورده، حذف کرده و مطالب را به ترتیب کتاب عوارف المعارف نیاورده، بلکه خود در ترتیب باب‌ها و فصول، شیوة خاصی را انتخاب نموده که با کتاب عوارف المعارف تفاوت دارد و همچنین مطالبی را از خود بر آن افزوده است و در واقع می‌توان گفت که: کتاب «مصباح الهدایة» برداشت و ترجمه آزادی از کتاب «عوارف المعارف» به زبان فارسی است و خود عزالدین محمود آن را «تألیف» می‌داند.

کتاب مصباح الهدایة مشتمل بر ده باب است و هر بابی ده فصل دارد که در مجموع یکصد فصل دارد. ابواب کتاب از این قرار است:

۱ـ اعتقادات ۲ـ علوم ۳ـ معارف ۴ـ اصطلاحات صوفیان ۵ـ مستحسنات متصوفه ۶ـ آداب ۷ـ اعمال ۸ اخلاق ۹ـ مقامات ۱۰ـ احوال.

به طوری که از فهرست مطالب و ابواب و فصول معلوم می شود، مؤلف در این کتاب از نخستین پایه دین که اعتقاد به وجود صانع و توحید است، تا آخرین مقام و منزل سالکان که مرتبة فناء فی الله و بقاء بالله و حال اتصال است، تمام مراحل را به همراه مسایل اعتقادی و اصول و فروع دین و آداب و رسوم، شرح داده، که در نوع خود در میان کتب فارسی قدیم، همتا ندارد. ( کاشانی، عزالدین محمود، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، مقدمة جلال الدین همایی، ص. ۳۲ با تلخیص)

«مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة» یکی از برترین کتابهای صوفیانه و اخلاقی قرن هفتم به بعد است که به تعبیر بعضی از جمله: جامی در «نفحات الانس» و حاجی خلیفه در «کشف الظنون» شرح و ترجمه فارسی عوارف المعارف است، حال آنکه به تصریح خود مؤلف در مقدمه، کتاب مستقلی در تصوف است که اکثر اصول و فروع عوارف المعارف را شامل می‌شود، اما در نقل حکایت‌ها و روایات تغییراتی داده شده است و بعضی مطالب را حذف کرده و یا مطالبی به آن افزوده است و در ترتیب بابها، تمایزاتی با کتاب عوارف المعارف دارد.

وی مطالب کتاب را در ده باب و هر بابی ده فصل بیان نموده است و به طور کلی مطالب کتاب به هفت قسمت تقسیم می شود که عبارتند از: ۱ـ اصول عقاید دینی ۲ـ علوم و معارف ۳ـ اصطلاحات صوفیه ۴ـ آداب و رسوم فردی ۵ـ اعمال مذهبی اعم از واجبات و مستحبات ۶ـ موضوعات اخلاقی ۷ـ مقامات و احوال سالکان.

مؤلف از نخستین پایه دین، یعنی توحید تا آخرین مقام سالکان یعنی فنای فی الله سخن گفته است. وی در هر فصلی متناسب با موضوع، حکایات و روایات و جملات عالمان دین را بیان کرده است.

از مزایای کتاب «مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة» این است که: هیچ روایت و حکایتی را بدون مأخذ و سند معتبر در نوشته‌های خود نیاورده است؛ زیرا مؤلفش عالمی محقق بوده و از حکمت و کلام و حدیث و فقه و روایت اطلاع کافی داشته است. یکی دیگر از محاسن کتاب مزبور، این است که: مؤلف قبل از شروع به فهرست ابواب و فصول کتاب، مقدمه ای مختصر و مفید دارد که نام مؤلف (محمود بن علی قاشانی) و نام کتاب (مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة) و سبب و موضوع تألیف و مختصری در تعریف صوفی و وجه تسمیة صوفی بیان می کند.

کتاب مصباح الهدایة را نمی توان ترجمه و شرح فارسی صِرف از کتاب عوارف المعارف به شمار آورد، بلکه مؤلف فقط در اکثر موارد اصول و فروعی را که در کتاب عوارف بوده، رعایت نموده است و در مواردی هم جملات عوارف را عیناً ترجمه نموده است؛ ولی در بقیة موارد خود دست به ابتکار زده و حکایات و روایت و آیاتی را که لازم دانسته، در جای خود بیان کرده و در جمله بندی هم عیناً از کتاب عوارف پیروی ننموده است.

کتاب مصباح الهدایة دارای نثری بسیار پخته و شیواست که بعد از عهد مغول به ندرت می توان شبیه آن را یافت. شیوه انشای این کتاب در بعضی موارد شبیه به نثرهای دورة سلجوقی است و در بعضی موارد نمونه های بسیار خوب از نثر مسجع دارد و در مواردی هم به سبک معتدل زمان خود مؤلف یعنی قرن هشتم هجری شبیه است.

استاد «جلال الدین همایی» آن را در سال ۱۳۲۵هجری شمسی تصحیح نموده اند.

عزالدین محمود در سرودن شعر هم مهارت داشته است، رباعی زیر از اوست:

ای دوست میان ما جدایی تا کی 

چون من توأم این منی و مایی تا کی

با غیرت تو منی و مایی چو نماند

پس در نظر این غیر نمایی تا کی

اشعار زیر را هم به وی نسبت می‌دهند:

دل گفت مرا علم لدنی هوس است 

تعلیمم کن گرت بدین دسترس است

گفتم که الف، گفت دگر، 

گفتم هیچ در خانه اگر کس است یک حرف بس است

(تاریخ ادبیات ایران، نوشته توفیق سبحانی، جلد ۲ صفحه‌های ۹۵ و ۳۹۴)

وی در سال هفتصد و سی و پنج ۷۳۵هجری قمریوفات یافته است .( مقدمه ی مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ۱۳۸۱ :‌ ص ۱۳)