عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

در قرن سوم هجری، تصوف به مرحله رشد و کمال و پختگی رسید و سه ویژگی اساسی ای که تصوف این قرن را از تصوف قرن دوم متمایز می سازد عبارتند از :

۱ - در این قرن، تصوف به تفکر و تدبّر و امعان نظر بیشتر اهمیت میداد تا به ریاضات شاق و سخت؛ به این معنی که زندگی سخت و پرمشقتی را که صوفیان قرن دوم از قبیل ابراهیم ادهم (م ۱۶۲ق) و رابعة عدویة و امثال آنها اساس نجات می دانستند، صوفیان این دوره از قبیل جنید و پیروانش کنار گذاشتند و یا لااقل کمتر مهم می شمردند. بعلاوه زهد و ترک دنیا و طاعت و عبادت، وسیله بود نه غایت و مقدّمه وصول بمنظور عالی تری و نه مطلوب و مقصود نهایی.

۲ - انتشار و شیوع افکار وحدت وجودی چنین نتیجه می داد که صوفیه اتصال به خدا را، تنها منظور و مقصود صوفی بدانند و جز این منظور عالی، به هیچ چیز دیگر اهمیت ندهند.

۳ - صوفیه در این قرن، بشکل حزب و فرقه خاصی درآمدند و خصوصیات حزبی و مقررات و آداب و رسوم فرقه ای به خود گرفتند و هرحزبی تحت راهنمایی و سرپرستی شیخ و مرشد و پیری درآمد و مرشد کاملاً بر مریدان مسلط بود و اعمال آنها را تحت مراقبت داشت.


منابع :

  • زرین کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف