عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

بطور کلی موضوعات عرفانی در قرن سوم مجموعه متنوع و متفاوتی را دربرمی‌گرفت که ساده‌ترین مباحث همچون زهد تا پیچیده‌ترین و حساس‌ترین موضوعات مانند عشق، سکر، فنا و وحدت وجود درآن بچشم می‌خورد همین تنوع سبب شد تا گروه‌ها و مشرب‌های مختلفی در این قرن شکل گیرند که مشی آنها با هم متفاوت و گاه متعارض بود.

این مشرب‌های گوناگون که از اختلاف نظرها و تفاوت آراء و دیدگاه‌های مشایخ عرفانی سرچشمه می‌گرفت، مرزبندی‌هایی را در میان متصوفه پدید آورد و سبب دسته بندی‌هایی شد که بعداً به آنها سلسله های تصوف اطلاق کردند و بعدها در شکلی کلّی‌تر، مکتب نامیدند؛ همچنان که مبنای تقسیم بندی هجویری (م ۴۶۵ه ق) عارف و مؤلف مشهور عرفان قرن پنجم هجری نیز دربارة گروه‌های دوازده‌گانه صوفیه، برهمین اساس، یعنی تفاوت مشرب‌های عرفانی بود پاره ای از این مشرب‌های عرفانی راه اعتدال در پیش گرفتند و برخی دیگر در مسیری گام نهادند که حسّاسیت اهل شریعت و فقها را برانگیخت.

در قرن سوم، بموازات رواج شیوة معتدل ابوسلیمان دارانی (م ۲۱۵ه ق)، حارث محاسبی (م ۲۴۳ه ق)، ابوسعید خرّاز (م ۲۸۶ه ق)، سری سقطی (م ۲۵۳ه ق) و جنید بغدادی، مشرب بایزید بسطامی ظهور میکند که به ظاهر در تقابل با آنها بود.

منابع :

  • عطار نیشابوری، فریدالدین محمد، تذکره اولیاء، تصحیح و توضیح محمد استعلامی، ص ۳۳۴