عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

در خصوص مکتب خراسان که جلودار آن بایزید بسطامی بود باید گفت که برغم اعتقاد راسخ وی و پیروانش به احکام شریعت، بر زبان او سخنانی جاری شد که با ظاهر شریعت سازگار نبود. بیان این اقوال که به شطحیات یا شطحات معروف است، ناشی از توجه بایزید و پیروان او سُکر بود. خراسانیان اعتقاد داشتند که سکر، مبنای رسیدن به کمال و حقیقت است.

بی تردید، بهترین راه آشنایی با مبانی و اصول تصوف خراسان، تأمل و دقت در گفته ها و حالات بایزید بسطامی و اتباع او همچون ابوالحسن خرقانی است. (تاریخ تصوف، ج۱ ص ۹۲)

مکتب خراسان که جنید اعضایش را اهل دل می‌خواند، بخصوص بواسطه تأکیدشان بر فقر و لاقیدیشان نسبت به نظر عامه، در جلب ملامت و تهمت‌شان مشهور بود. (تذکرة الاولیاء ص ۴۲۱)

در مکتب خراسان سه گرایش را می‌توان یافت:

1 - گرایش به بایزید بسطامی که هجویری، پیروان او را طیفوریه می‌نامد و روش غالب آنان را مبتنی بر سکر و شطحیات می‌داند. (آشنایان ره عشق – ص ۷۶)

2 – گرایش به ملامتی‌گری که شیوة حمدون قصار (م ۲۷۱ه ق ) از قدمای مشایخ و پیروان وی بود. (کشف المحجوب ص ۲۳۵)

3 - گرایش به انطباق تصوف و طریقت با موازین شریعت که در آثار عرفایی چون هجویری که معتقد بود پیروان طریقت باید کتاب و سنت و اجماع را محترم دارند و عمل به شریعت را در همه احوال ضروری شمارند. (آشنایان ره عشق ، ص ۹۷و ۹۸)

و ابوالقاسم قشیری (م ۴۶۵ه ق) که معتقد بود سالک هرگز به درجه‌ای نمی‌رسد که عبادات و معاملات را ترک کند. (همان ص ۱۰۲) و همچنین خواجه عبداالله انصاری (م ۴۷۵ه ق) که می‌گوید: شریعت همه حقیقت است و حقیقت همه شریعت و بنای حقیقت بر شریعت است و شریعت بی‌حقیقت بیکار است و حقیقت بی‌شریعت نیز بیکار مشاهده می‌شود . (جستجو در تصوف ص ۱۱۲)

البته از گرایش های مختلفی که در عرفای خراسان وجود داشت، مورّخان تصوف بیشتر به جنبه سکر و شطحیات آن توجّه کردند و آن را بعنوان شاخصه اصلی و مهم تصوف خراسان تلقی نمودند.

آنان مؤسس مکتب خراسان را ابراهیم ادهم از نخستین صوفیان که در بلخ تولد یافت ذکر کردند. (تاریخ تصوف ، ج۱، ص۶۹) که همانند بودا شاهزاده‌ای بود که سلطنت و دنیا را رها کرده بود و به عرفان و تصوف و عوالم روحانی روی آورده بود.

روش او مبتنی بر سکر و عبادت (مستی و بندگی) بود . روش صوفیان خراسان نیز اغلب بر سکر استوار بود، اما در برخی دیگر همچون ملامتیه در واقع براساس ملامت مبتنی بود. اصول طریقت اینان را عدم توجّه به داوری خلق و پاکی نزد خالق تشکیل می داد. (جستجو در تصوف صص۱۲۲،۱۲۰)

برخی، مؤسس مکتب خراسان را بایزید بسطامی دانسته و او را بعنوان پیشگام برجسته‌ترین شخصیت آن مکتب که به بیان شطحیات عرفانی معروف است، معرفی می کنند. (همان ص ۱۱۲)

صوفیان خراسان نوعاً افراطی و از پیروان راسخ عقیده وحدت وجود و اغلب از اصحاب سکر بودند و وسعت مشرب و آزادمنشی آنها بمراتب بیشتر از صوفیان عراق و سایر نقاط بوده است. (همان ص ۳۳۵)

بایزید بسطامی در مقایسه با ذوالنّون مصری (م ۲۴۵ ه ق) و جنید بغدادی سخنان حادتری بیان می‌کرد و با تهور فکری مخصوصی، افکار وحدت وجودی را بر زبان می‌آورد. (همان ص ۱۸۱)

پیروان بایزید بسطامی به طیفوریه و مشرب آنها به سکر مشهور است؛ آنها سیر و سلوک خود را در عالم بی‌خبری و مستی انجام می‌دادند، پیروان بایزید از صحبت و معاشرت با مردم احتراز داشتند و از ویژگی های آنهاگوشه نشینی و عزلت بود. (نفحات الانس من حضرات القدس، تصحیح و تعلیقات محمود عابدی ، صص ۴۷۴و ۴۷۳)

منابع :

  • خیاطیان قدرت اله، دلاور سیدحمید، تشکیکی در تقسیم بندی معروف مکاتب تصوف و عرفان بغداد و خراسان، تاریخ فلسفه : تابستان ۱۳۹۰, دوره ۲ , شماره ۱ (پیاپی ۵) ; از صفحه ۲۲تا صفحه ۴۸