عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

از برای ذات مقدس حق جلّ و علا اعتباراتی است که برای هر اعتباری اصطلاحی مقرر شده:‏

‏‏یکی، اعتبار ذات من حیث هی. که به حسب این اعتبار ذات مجهول مطلق و هیچ اسم و رسمی از برای او نیست، و دست آمال عرفا و آرزوی اصحاب قلوب و اولیا از آن کوتاه است. و گاهی از آن در لسان ارباب معرفت به «عنقای مُغرِب» تعبیر شده: «عنقا شکار کس نشود دام بازگیر»‏‎‎‏. و گاهی تعبیر به «عماء» یا «عمی» شده:‏

‏‏روی أنّه قیل للنّبیّ، صلّی الله علیه و آله: أین کان ربّک قبل أن یخلق الخلق؟ قال:‏ ‏‏فی عماء.‏

 و گاهی تعبیر به «غیب الغیوب» و «غیب مطلق» و غیر این ها شده است.‏

‏‏گرچه تمام تعبیرات از آن کوتاه است، و «عنقا» و «عماء» و دیگر تعبیرات به حسب ذوق عرفانی، مطابق با ضربی از برهان، راجع به این مقام نیست.‏

‏‏و اعتبار دیگر، اعتبار ذات است به مقام تعین غیبی و عدم ظهور مطلق. که این مقام را «احدیّت» گویند. و اکثر آن تعبیرات با این مقام سازش دارد. و در این مقام اعتبار اسماء ذاتیه، به حسب اصطلاح علمای اسماء، شود، مثل «باطن» مطلق و «اوّل» مطلق و «علیّ» و «عظیم». چنانچه از روایت کافی استفاده شود که اوّل اسمی که حق برای خود اتخاذ فرمود «العلیّ» و «العظیم» بود.‏

و دیگر، اعتبار ذات است به حسب مقام واحدیت و جمع اسماء و صفات. که از این مقام تعبیر شده به مقام «واحدیت» و مقام «احدیت جمع اسماء» و «جمع الجمع» و غیر آن. و این مقام را به حسب اعتبار احدیت جمع، مقام «اسم اعظم» و «اسم جامع الله» گویند.‏

 

‏‏و اعتبار دیگر، اعتبار ذات است به حسب مرتبه تجلی به «فیض مقدس» و مقام ظهور اسمائی و صفاتی در مرائی اعیانی. چنانچه مقام «واحدیت» به تجلی به ‏‏«فیض اقدس» است. و این مقام ظهور اسمائی را مقام «ظهور اطلاقی» و مقام «الوهیّت» و مقام «الله» نیز گویند، به حسب اعتباراتی که در اسماء و صفات مقرر است و نویسنده در مصباح الهدایه شرح داده است.( مصباح الهدایه إلی الخلافه و الولایه، ص 33- 38)‏ و باید دانست که این اعتبارات که در لسان اهل معرفت و اصحاب قلوب [است ] اخبار از نقشه تجلیات حق است بر قلوب صافیه آنها. و آن تجلیات به حسب مقامات و مراتب سلوک اولیا و منازل و مراحل سیر سائرین إلی الله از مقام ظهور اسماء و صفاتی، که مقام «الوهیت» می باشد و آن را «الله» نیز گویند و‏‏ الله نور السّمواتِ وَ الأرْضِ ...‏‏ الآیه (نور- 36)‏ را اشاره به آن دانند، شروع شود و به مقام غیب احدی و به مرتبه اسماء ذاتیه و اسم «مستأثر» ختم شود، که غایت سیر و منتهای مقصد است. و توان بود که مقام مشار إلیه بقوله تعالی: أو أدنی(نجم- 9)‏ اشاره به این مقام باشد.‏

منابع :

  •       امام خمینی (ره)، چهل حدیث؛ صص 623 و 624