عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

آیت الله العظمی بهجت (ره) :

آیت الله العظمی بهجت ره می فرمایند :

کسانی که از مقداری معنویات برخوردار بودند، دنبال کشف و کرامت نمی‌رفتند، می‌گفتند: کیمیا را می‌دانیم، ولی به کسی یاد نمی‌دهیم، ما می‌دانیم که چه چیز را به دیگران یاد بدهیم. کسی که از معنویات و معرفت خدا بهره‌مند است، چه حاجت به کیمیا دارد؟! چه کیمیایی بالاتر از خداشناسی؟! همه‌ی واجبات برای تحصیل معرفت و مقدمه‌ی آن است، و تنها معرفت الله واجب نفسی و ذاتی و اعظم واجبات است. (رخشاد- محمد حسین، در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص359)

و همچنین فرموده اند:

معرفت الله، اعظم العبادات است و همه‌ی تکالیف مقدمه‌ی معرفت خدا هستند، ولی معرفت خدا واجب و مطلوب نفسی است. (رخشاد - محمد حسین، در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص 22)

امام خمینی (ره):

امام خمینی نیز در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل می فرمایند :

رسول خداصلى االله علیه و آله و سلم در حدیث شریف کافى ، که علم را منحصر فرموده به سه چیز ، تعبیر از قسم اول ، که علم عقاید است ، به آیه و نشانه محکمه فرمود و این بدین نکته است که حتى علوم عقاید نیز باید آیت الهیه باشد و منظور و مقصود از آن ، طلب حق و جستجوى محبوب مطلق باشد ، که اگر متکلمى فرضا یا حکیمى نقد عمر خود را صرف در شعب متشتته و فنون متکثره علم کلام و حکمت کند ، و علم آیت الهى و آلت حق جوئى و حق خواهى نباشد ، خود آن علم حجاب ، بلکه حجاب اکبر شود ، و علمش علم الهى ، و حکمتش حکمت الهیه نخواهد بود. بلکه پس از بحث بسیار و قال و قیل بى شمار ، قلب را به عالم طبیعت کثرت ، اعتناء افزون شود و روح را به شاخسار شجره خبیثه ، تعلق محکم گردد.

حکیم ، وقتى الهى و عالم هنگامى ربانى و روحانى شود که علمش الهى و ربانى باشد و اگر علمى از توحید و تجرید فرضا بحث کند ، ولى حق طلبى و خدا خواهى او را به این بحث نکشانده باشد ، بلکه خود علم و فنون بدیعه آن بلکه نفس و جلوه هاى آن او را دعوت کرده باشد ، علمش آیت و نمونه و نشانه نیست و حکمتش الهیه نیست ، بلکه نفسانیه و طبیعیه است.

پس این که نزد علماء مشهور است که یک قسم از علوم است که خودش منظور است فى نفسه  که در مقابل علوم عملیه است در نظر قاصر درست نیاید ، بلکه جمیع علوم معتبره را سمت مقدمیت است، منتهى هر یک براى چیزى و به طورى مقدمه است . پس علم توحید و توحید علمى مقدمه است براى حصول توحید قلبى ، که توحید عملى است ، و با تعمل و تذکر و ارتیاض قلبى حاصل شود.

چه بسا کسانى که صرف عمر در توحید علمى نموده و تمام اوقات را به مطالعه و مباحثه و تعلیم و تعلم آن مصروف کردند و صبغه توحید نیافته اند و عالم الهى و حکیم ربانى نشده ، تزلزل قلبى آنها از دیگران بیشتر است،

زیرا که علوم آنها سمت آیه بودن نداشته و با ارتیاضات قلبیه سر و کار نداشته اند و گمان کرده اند با مدارسه فقط ، این منزل طى مى شود.

اى عزیز! جمیع علوم شرعیه مقدمه معرفت الله و حصول حقیقت توحید است در قلب که آن صبغه الله است : و من احسن من الله صبغه غایت امر آن که بعضى مقدمه قریبه و بعضى بعیده و بعضى بلاواسطه و بعضى مع الواسطه است .

علم فقه ، مقدمه عمل است و اعمال عبادى ، خود ، مقدمه حصول معارف و تحصیل توحید و تجرید است ، اگر به آداب شرعیه قلبیه و قالبیه و ظاهریه و باطنیه آن قیام شود. و نقض نتوان نمود که از عبادات چهل پنجاه ساله ما هیچ معارف و حقایقى حاصل نیامده است ، چه از علوم ما نیز هیچ کیفیت و حالى حاصل نشده  ما را سر و کارى با توحید و تجرید ، که قره العین اولیاء علیهم السلام است ، نبوده و نیست . و آن شعبه از علم فقه ، که در سیاست مدن و تدبیر منزل و تعمیر بلاد و تنظیم عباد است ، نیز مقدمه آن اعمال است که آنها دخالت تام تمام در حصول توحید و معارف دارند که تفصیل آن از حیطه این مختصر خارج است .

و همین نحو ، علم به منجیات و مهلکات در علم اخلاق ، مقدمه (است) براى تهذیب نفوس ، که آن مقدمه است براى حصول حقایق معارف و لیاقت نفس براى جلوه توحید و این نزد اهلش پر واضح است و براى جاحدین نیز معلوم نخواهد شد ، گرچه مثنوى هفتاد من کاغذ شود. 

آیت الله شاه آبادی (ره) :

بدان که تو هستی و نمی میری . بدنست که می میرد، تو هستی و زنده . حساب کار خودت را بکن که چه تهیه دیده ای برای زندگی آخرت . ببین برای این دو روزه ، که می دانی ثباتی در آن نیست ، چه کوششها و تقلاها می کنی . برای آن جا که به حکم فطرت هستی و زندگی ابدی است ، چه کوشش کرده و چه تهیه دیده ای ؟ در آن جا زندگی انفرادی است ،احتیاجات را خودت منفردا باید رفع کنی باب استقراض واستعداد مسدوداست .این جا آمده ای که تهیه برای آن جا ببینی .

معصوم می فرماید: ما کانت الدنیا مرتین (دنیا دو بار تکرار نمی شود)

باید به اراده کارت درست شود به صرف اراده اداره شود، زندگی آخرت، نتیجه تحصیلات عقلی و نفسی و حسی است یعنی ، باید عقلت منور باشد به معارف حقه و عقاید صحیحه و نفست که قلب است ، باید منور باشد به اخلاق حسنه و حست منور به اعمال صحیحه و صالحه . مقیاس مقاصد مهمه عالم برزخ و ماوراءاین عالم ، همانا شخص شخیص وجود مقدس پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وائمه هدی علیهم السلام هستند.

عقاید وقتی صحیح واخلاق در صورتی نیکو واعمال هنگامی درست است که مطابق عقاید واخلاق واعمال محمد صلی الله علیه و آله باشد میزان صحتش این است . تشکیل عالم برزخ براین منوال است که آنچه این جا عمل کرده ای ، آن جا یابی.

امام در تعلیقات شرح فصوص می فرمایند : قال شیخنا الاستاد دام ظله العالی: أن مناط السعاده و الشقاوه مطلقا بالعلم و المعرفه ...

(فصوص الحکم، تصحیح آشتیانی، ص 643)

یعنی شیخ و استاد ما (مرحوم آیت الله شاه آبادی) می فرمود : ملاک سعادت و شقاوت مطلقا ، به علم و معرفت است.

به قید مطلقا در کلام منقول از استاد حضرت امام دقت شود.

علامه حسن زاده آملی (ره):

در رساله اعتقاداتم گفته‏ ام: اعتقاد من این است که صحف علوم عقلى و عرفانى اساسى و اصیل، تفسیر انفسى خطاب محمّدى و کشف تامّ احمدى‏اند- صلّى اللّه علیه و آله و سلم- که بدون دراست و تعلیم و تعلّم آنها فهم اسرار نهفته در آیات و روایات براى نفوس غیر مکتفیه حاصل نمی ‏شود فافهم. (هزار و یک کلمه، ج‏1، ص: 290)

قرآن و عرفان و برهان از هم جدائى ندارند. عرفان در حقیقت تفسیر انفسى قرآنست. و برهان لسان عرفان است. و جوامع روائى مرتبه نازله قرآنند. رساله فارسى ما را به نام قرآن و عرفان و برهان از هم جدائى ندارند در این کلمه شأن و اهمیتى بسزا است. و الحمد للّه رب العالمین‏ (هزار و یک کلمه، ج‏1، ص: 47)

انسان با فقدان شفاء و اشارات شیخ الرئیس و شرح اشارات خواجه طوسی و فتوحات و فصوص شیخ اکبر محیی‌الدین و شرح علامه قیصری در فصوص الحکم و مصباح الانس ابن فناری و اسفار صدرالمتالهین، در بیان معارف الهی کتاب و سنت احساس غربت و خلأ می کند. (کیهان فرهنگی/فروردین ۷۲)

بعضی از بزرگان در ماه مبارک رمضان، شرح فصوص قیصری تدریس می فرمودند، از ایشان سوال شد که در ماه رمضان به چه اشتغال دارید؟ فرمود به تفسیر قرآن مشغولیم؛ و راستی این طور است که کتب عرفانی، تفسیر انفسی قرآن مجیدند کتب عرفانی فتوحات و مصباح الانس و فصوص اینها تفسیر انفسی قرآن مجیدند (کیهان اندیشه/مهر ۶۸)

به جانم قسم! آن که از کتب عقلی و صحف عرفانی یعنی مطالعه ی کتاب هایی همچون تمهید القواعد، شرح قیصری بر فصوص الحکم و سرح العیون فی شرح العیون و مصباح الانس و شرح محقق طوسی بر اشارات و اسفار و شفا و فتوحات مکیه خود را دور کند، همانا خود را از فهم خطاب محمدی-ص- یعنی قرآن دور کرده است و جان خود را از نیل به سعادت قصوایش محروم ساخته است. (حاشیه بر اسفار)

مردم اجتماع ما خواه بپذیرند و خواه نپذیرند- که سرانجام خواهند پذیرفت- بدانند که آنچه از قلم أعلاى آحاد حکماى الهى، قرنى بعد از قرنى در صحف نوریّه و کتب قیّمه آنان به کتابت آمده است تفسیر انفسى آیات و روایات است. (هزار و یک کلمه، ج‏3، ص: 46)

جناب ثقه الاسلام کلینى در کافى از آن حضرت که سؤالات زندیقى را جواب مى دهد روایت کرده است که «: ... فقال له السائل: فتقول انه سمیع بصیر؟ قال علیه السلام: هو سمیع بصیر، سمیع بغیر جارحة، و بصیر بغیر آله، بل یسمع بنفسه و یبصره بنفسه، لیس قولى انه سمیع یسمع بنفسه و یبصر بنفسه، انه شیى ء و النفس شیى ء آخر، و لکن اردت عبارة عن نفسى اذ کنت مسئولا، و افهاما لک اذ کنت سائلا، فاقول: انه سمیع بکله لا ان الکل منه له بعض و لکنى اردت افهامک و التعبیر عن نفسى، و لیس مرجعى فى ذلک الا الى انه السمیع البصیر العالم الخبیر بلا اختلاف الذات و لا اختلاف المعنى ...»

حدیث مذکور از غرر احادیث است. به راستى اگر دراست و تعلیم و تعلم مثل تمهید القواعد و شواهد ربوبیه و شرح اشارات‏ خواجه طوسى و فصوص‏ الحکم و شروح آن بویژه شرح علامه قیصرى بر آن و اسفار و مصباح‏ الانس و شفا و فتوحات مکیه نباشد، فهم اسرارى که در مثل این حدیث که بیان بطون آیات قرآنى اند نهفته اند میسور نگردد. و به حقیقت باید صحف کریمه یاد شده را تفسیر انفسى براى اعتلاى فهم خطاب محمدى صلى الله علیه و آله و سلم دانست.

من آنچه شرط بلاغ است با تو مى گویم‏      تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال‏

(کلمه علیا در توقیفیت اسما، ص: 43)

 این کمترین از دیندارى مألوف بدر آمده است، و دوباره دیندار شده است و در دفتر دل نیز ثبت کرده است که :

امامى مذهبم از لطف سبحان‏              به قرآن و به عرفان و به برهان‏

من و دیندارى از تقلید هیهات‏             برون آ از دعابات و خیالات‏

خداوندم یکى گنجینه صدر                ببخشوده است رخشنده ‏تر از بدر

در این گنجینه عرفانست و برهان‏        در این گنجینه أخبار است و قرآن‏

چو تقلید است یک نوع گدایى‏            نزیبد با چنین لطف خدایى‏

چو این گنجینه نبود سینه تو              بود آن عادت دیرینه تو

(حسن زاده آملی - حسن، هزار و یک نکته، نکته 692، ص 515)

آیت الله جوادی آملی (دام ظله):

«زیارت جامعه را ـ ان‌شاءالله ـ به نوبت بخوانید در این زیارت جامعه به ما گفتند وقتی به بارگاه اهل بیت(علیهم السلام) رسیدید بگویید من آمدم محقِّق بشوم. اینکه آدم بخواهد جهنم نرود که هنر نیست چرا که خیلی‌ها هستند در قیامت به جهنم نمی‌روند مانند کودکان، دیوانه‌ها و کفاری که در روستاهای دوردست‌اند و کفار مستضعف فکری‌اند و بیانات الهی به آنها نرسیده است.آنوقت آدم برود بارگاه امام هشتم و بگوید ما را نجات بده تا ما جهنم نرویم؟! به ما گفته اند وقتی رفتید اینها را بخوانید «مُحَقِّقٌ لِما حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِما اَبْطَلْتُمْ»من آمدم دانشمند برگردم، أهل تحقیق بشوم پژوهنده بشوم کار من پژوهش باشد و معارف را تحقیق کنم؛ آ‌نچه شما تحقیق کردید من دنباله‌رو راه شما باشم، آ‌نچه شما ابطال کردید من دنباله‌رو راه شما باشم ،من نیامدم بی‌سواد برگردم اینها در زیارت جامعه هست. (منبع)

منابع :

·        خمینی روح الله (ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، اینجا

·        رخشاد- محمد حسین، در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت، اینجا

·        امیری یاور، چهل‌نامه‌ عرفانی، رهنمودها و دستورالعمل‌های عرفانی علما، انتشارات تشیع اینجا

·        حسن زاده آملی حسن، هزار و یک کلمه، انتشارات بوستان کتاب قم