بسیاری از کارها در علم فقه از واجبات به حساب نمیآید، ولی در علم اخلاق و عرفان از واجبات محسوب میشود. همچنانکه بسیاری از کارها در فقه حرام برشمرده نمیشود، ولی در علم اخلاق و عرفان حرام به حساب میآید، بلکه چه بسا کارهایی که برای افراد مبتدی، نیکو به حساب میآید، ولی برای سالکان راهرفته ناپسند و حرام سلوکی محسوب میگردد.
دوام طهارت، دوام ذکر و یاد خدا، محاسبه، مراقبه، مشارطه، نرنجیدن از جفای خلق و ... واجب فقهی نیست، ولی واجب سلوکی هست.
حسد درونی، ترک تهجّد، بسیاری از مکروهات و ... حرام فقهی نیست، ولی حرام سلوکی هست.
حافظ گوید:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیمکه در طریقت ما کافریست رنجیدن (دیوان حافظ)
بزرگان اخلاق و سلوک بارها تفاوت این دو گونه حرمت و وجوب را یادآور شدهاند. ضرورت و وجوب عقلی هم همیشه با وجوب فقهی یا اخلاقی همراه نیست. بسیاری از امور، لازم عقلی است که بایستۀ اخلاقی یا فقهی نیست و بسیاری از بایستههای فقهی را عقل، به طور مستقل ادراک نمیکند و فقط از راه شرع فهمیده میشود. مثلاً عقل، تیمّم را در نبود آب یا ضرر داشتن آن لازم نمیداند در حالی که شرع آن را واجب میداند (حضرت آیتالله جوادی آملی در زمینة رابطه عقل و دین نظریه خاصی دارند که در کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی طرح شده است).
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 107-108