غایت و هدف آفرینش هر دو جهان چیزی جز آفریدن انسان نیست که خداوند در حدیث قدسی فرمود:
«یابن آدم خلقتُ الاشیاء لأجلک»(الجواهر السنیَه، کلیَات حدیث قدسی، ص۷۱۰)؛
«ای انسان! من همه چیز را برای تو آفریدم»
و غایت آفرینش آدمی چیزی رسیدن به قرب رحمان نیست که در ادامه فرمود:
«و خلقتک لأجلی» (الجواهر السنیَه، کلیَات حدیث قدسی، ص۷۱۰)؛
«و تو را ای انسان فقط برای خود آفریدم»
انسان سالک با سلوکش به قرب پروردگار میرسد و بدین سان دورترین و والاترین هدف آفرینش را تحقق میبخشد و ثمرهای از این برتر نیست.
بیدلیل نیست که اولیای الهی تا این حدّ مورد عنایت و توجه حقتعالی هستند تا آنجا که گویا خدا جز با آنان سر و سرّی ندارد.
آری: «مَنْ کان لله کان الله لَه» (بحارالانوار، ج۸۹، ص۳۱۹)؛
«هر کس خود را ویژۀ خدا سازد، خدا هم خود را ویژۀ او میسازد».
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله دربارۀ عالم پستِ «دنیا» و مادّه که در روایات «آخر العوالم»؛ «دورترین جهانها» و «اظلم العوالم»؛«تاریکترین جهانها» به علت دوری از حضرت حق لقب یافته (شیخ صدوق، توحید ، ص۲۷۷؛ فیض کاشانی، اصول المعارف ص۱۸۶)، فرموده است:
«خَلقها ثم اعْرَض عنها و لَمْ ینْظُرْ إِلَیهَا و لا یَنْظُرُ الیها حتی تَقُومُ السّاعَۀ»(مجموعة ورّام، ج۲،ص۵۶)؛
«خدا از آغاز آفرینش به آن نظر رحمت نکرده است و تا روز قیامت هم نخواهد کرد».
عجیب است که عالَمی با این گستره، مورد رحمت رحیمی حق قرار ندارد، ولی حق تعالی قلب مؤمن را عرش خود میداند و میخواند وحرمتش را از حرمت کعبه برتر میشمارد، این نیست مگر به این دلیل که انسانِ مؤمن سالک الی الله با سیر و سلوک خود به کمال میرسد و هدف غایی هستی را تحقق میبخشد.
پس سفر الی الله از دیدگاه فقهی واجب نیست و مستحبّ است، ولی از نظر اخلاقی و عرفانی از بالاترین و بیشترین وجوبها و ضرورتها برخوردار است، زیرا بالاترین و مهمترین ثمرات را به همراه دارد و نتایجش در هیچ راه و کار دیگری یافت نمیشود.
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 116 تا 117