اینک باید به بررسی وجوب عقلی سلوک الی الله بپردازیم و ببینیم آیا از دیدگاه عقل سفر الی الله لازم و ضروری است یا نه؟
عقل به عنوان یکی از منابع استنباط احکام الهی در نزد همگان جز گروه اندکی کوتهبین، مطرح و محترم است. در روایات شیعه عقل «پیامبر درونی» معرفی شده است (کافی، ج۱، ص۱۵). البته مقصود روایات از عقل با معنایی که از این واژه در لغت و عرف مشهور است، تفاوت دارد.
اما این نکته قابل توجه است که مصادیق حکم عقلی که بهوسیلۀ آن حکم خدا ثابت میشود، اندک است و در علم اصول مصداق آن را فقط موارد «ملازمه» میدانند( ر.ک: مظفر، محمدحسین، اصول فقه، ج۱، بحث ملازمات عقلی).
به هر حال پرسش این است که آیا سلوک الی الله از نظر عقل واجب است؟
در پاسخ باید گفت:
بستگی به هدفی دارد که آدمی به دنبال اوست. اگر هدف انسان مؤمن رسیدن به بهشت و گریختن از دوزخ باشد، سلوک واجب نیست، زیرا میدانیم که این هدف بدون سلوک الی الله هم تأمین میشود. به یقین اکثر بهشتیان اهل دل و اهل عرفان نیستند و اگر هدف مؤمن رسیدن به خدای بهشت و لقای اختیاری پروردگار از دریچۀ اسماء جمال باشد، سلوک واجب است و گریزی و گزیری از آن وجود ندارد.
پس هدفهای گوناگون، ضرورت یا عدم ضرورت عقلی سلوک را تبیین میکند.
سالک عاشق و آیتِ حق علامه محمدتقی مجلسی ( پدر مجلسی دوم صاحب کتاب بحارالانوار) میگوید:
«من مدت چهل است که مشغول به هدایت مردم هستم و اتفاق نیفتاده که ببینم کسی از راه ریاضتهای شرعی سلوک و عبادت کرده باشد و این نیست مگر به علت نفیس بودن و ارزشمندی این مطلب. با اینکه من در این مدت در باب هدایتهای عمومی و نشر دانشِ دین بیش از صد هزار نفر را دستگیری کردهام»( محمد معصوم شیرازی، طرائق الحقائق، ج۱، ص۲۷۲ به نقل از شرح من لایحضره الفقیه، مجلسی اول).
از دیرباز این بحث مطرح بوده است که «آیا عقل راست میگوید یا عشق» و این همان بحث «نزاع عقل و عشق» است. بزرگانِ وادی عقل و عشق فرمودهاند:
نزاعی در میان نیست. این خود عقل است که آدمی را به سوی عشق میکشاند تا با این اکسیر از غصه برهد و در صدر بنشیند، همانطور که دین هم به «حبّ» تفسیر شده است: «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُب» (کافی، ج۸، ص۷۹).
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 117 تا 119