همانگونه که بسیاری از مردمان از دین حق یعنی اسلام، مذهب حق یعنی مذهب امامیة اثنی عشریه و ... تا پایان عمر آگاه نمیشوند و در استضعاف میمانند و با همان میمیرند، بسیاری از مردم از «راه خدا» تا پایان عمر آگاه نمیشوند و در غفلت از این راه زندگی کرده و میمیرند.
حافظ گوید:
فرصت شمر طریقة رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
قرآن در سوره صافات از گروهی این چنین نقل میکند:
«وَإِنْ کَانُوا لَیَقُولُونَ * لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِکْرًا مِنَ الأوَّلِینَ * لَکُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ»(صافات/۱۶۷ـ۱۶۹)؛
«و مشرکان به تاکید میگفتند اگر پندنامهای از پیشینیان نزد ما بود، قطعاً از بندگان پاک شدة خدا میشدیم».
انسان مخلَص یعنی انسان سالک به مقصد رسیده. پس مشرکین در حقیقت میگویند اگر از راه خدا اطلاع میداشتیم، انسان کامل بودیم.
علامه طباطبایی رضوان الله علیه در ذیل دو آیة «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» (آلعمران/۱۰۲) و «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» ( تغابن/۱۶) میفرماید:
«جملة اول هدف و مقصد را مینمایاند و جمله دوم راه را. یعنی هدف رسیدن به «حقِّ تقوا» است و راه «تقوا به قدر استطاعت» و روشن است که هر کس به قدری تقوا را رعایت مینماید که بدان علم دارد».
پس اولین مانع در شروع سفر الی الله «جهل» است. البته جهل نیز دو گونه است: قصوری و تقصیری. آنچه تاکنون گفتیم جهل قصوری بود. یعنی کسی از روی استضعاف یا راه خدا به او نرسیده و یا اگر رسیده قدرت درک و تحلیل نداشته است، اما جهل تقصیری آن است که امکان اطلاع برای او بوده، اما به دنبالش نرفته است. به هر حال در هر دو صورت شروع در سیر الی الله تحقق پیدا نمیکند.
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 123 تا 124