حکما گفتهاند: آدمی نمیتواند طالب مجهول مطلق باشد (مجهول مطلق یعنی چیزی که انسان هیچگونه اطلاع و آگاهی نسبت به آن ندارد).
و نیز گفتهاند: انسان فاعل علمی (فاعل یعنی انجامدهنده کار، گاه نسبت به کارش شعور و آگاهی ندارد، مانند اینکه معده غذا را هضم میکند و گاه آگاهی دارد، مثل انسان نسبت به کاری که انجام میدهد. این قسم را فاعل علمی و قسم اوّل را فاعل طبعی یا طبیعی مینامند.) است و تا هدفی را در نظر نداشته باشد، به کاری دست نمیزند.
به عبارت دیگر آدمی در هر راهی بخواهد قدم بنهد و به هر کاری بخواهد دست یازد، باید تصوری ـ هر چند اجمالی ـ از آن کار و راه داشته باشد. این تصور اجمالی را دورنما یا چشمانداز مینامیم.
بسیارند افرادی که از سیر و سلوک یا عرفان سخنی شنیدهاند، ولی تصوری از آن ندارند. شنیدهاند کسانی اهل راه خدایند، ریاضت میکشند، چشم و گوشِ دلشان باز است، اهل مکاشفه و مشاهدهاند، به آداب و اعمالی پایبندند، اهل سیر و سلوک و عرفاناند؛ اما نمیدانند این حرفها یعنی چه؟ سلوک یعنی چه؟ راه خدا چگونه راهی است؟ و...
شاید بعضی از این افراد دوست دارند بدانند، امّا وقت یا حوصلۀ بررسی دقیق و مطالعات طولانی را ندارند، بلکه میخواهند دورنما و چشماندازی از سیر و سلوک داشته باشند، تا اگر جذب شدند، آنگاه به مطالعۀ بیشتر بپردازند. در این فصل درصدد آن هستیم که چشماندازی نسبتا شفّاف در این زمینه ارائه کنیم.
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 89 تا 90