عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

ممکن است کسی بگوید در این اسفار اربعه فقط سفر اول که الی الحق است در قوس صعود قرار دارد، اما سفر دوم که فی الحق یا فی الله است نه در قوس صعود است و نه در قوس نزول، زیرا الله به نظر عارفان بیرون از دایرۀ دو قوس است و سفر سوم هم که من الحق الی الخلق است در قوس نزول است و سفر چهارم هم که فی الخلق است مانند سفر دوم نه در قوس نزول است و نه در قوس صعود، بلکه سفر در نقطۀ پایان قوس نزول و نقطۀ شروع قوس صعود است. پس چگونه این اسفار را سفر در راه تکامل و صعود می‌دانید؟

پاسخ

پاسخ این است که اسفار اربعه در طول یکدیگرند و همه‌، مراحل تکامل انسان‌اند و این‌گونه نیست که یک انسان ضرورتاً همۀ این مراحل را طی کند. سالکانی بوده‌اند که پس از اتمام سفر اول در سفر دوم مانده‌اند و از مقام فناء فی الله به مقام بقاء بالله نرسیده‌اند و یا سالکانی به بسیاری از درجات «بقاء بالله» دست نیافته‌اند. بنابراین مراد از قوس صعود، مراحل تکامل است و نه قوس صعود در برابر قوس نزول، و روشن است که سالک در تمامی اسفار اربعه در حال تکامل است، برای نمونه سالکِ واصل به سفر چهارم کامل‌تر از سالکِ در حال سفر در سفر سوم است. شگفتا که عرفا می‌گویند سالک در سفر سوم که به ظاهر در حال فرود آمدن به سوی خلق است در حال «معراج» است. این فرودی است عین صعود و هبوطی است که نفسِ تعالی است.

عارفِ ذوالعینین (دوچشم) که خدایش توان دیدن وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت را به او عطا کرده و حقِ خلق و حق را توأمان و با هم ادا می‌کند، به مراتب برتر از عارف تک‌چشمی است که فقط خدا می‌بیند. این بحث را پس از این مشروح‌تر مطرح خواهیم کرد.


منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص 158 تا 159