عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

1 -  گفته شد برای سفر الی الله پایان و مدتی نیست، اما گاه گفته می‌شود فلان سالک در فلان مدت به مقام کمال رسید، مثلاً مرحوم حاج شیخ محمد بهاری ۷ یا ۹ ساله و مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی ۱۴ ساله در خدمت استادشان مرحوم ملا حسینقلی به کمال رسیدند.

و نیز حافظ می‌گوید:

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

بی‌خود از شعشعه جلوه ذاتم کردند

باده از جام تجلّی صفاتم دادند

پس سخن از مدت معینی برای سلوک و یا شب و روز معینی برای رسیدن به مقصود است. در حالی ‌که گفته شد:

برای سفر الی الله پایان و مدتی نیست؟

پاسخ: این است که اسفار سالک در مجموع پایان ندارد و علت همان است که گفته شد، ولی برخی از اسفار او همانند سفر اول که سفر الی الله نامیده می‌شود، پایان دارد و پایان آن رسیدن به مقام فناء ذاتی و مقام ولایت است و رسیدن به این مقام گرچه با تجلّی الله بر جان سالک همراه است و جان سالک و آن تجلّی و متجلّی هر سه مجرد و فوق زمان‌اند، اما چون سالک هنوز در دنیا زندگی می‌کند، این تجلی بر او به اعتبار این عالم، در زمان مخصوصی صورت می‌پذیرد و به این اعتبار می‌توان گفت: پایان این مقطع از سفر سالک در زمان خاصی واقع شده است. البته لحظۀ فنا را سالک هیچ‌گاه ادراک نمی‌کند، چنانکه انسان لحظۀ به خواب رفتن را ادراک نمی‌نماید.

2 - اگرچه فناء فی الله پایان سفرهای سالک نیست و فقط پایان سفر اول اوست، اما از آنجا که دشوارترین و عمدۀ اسفار اربعه سالک همین سفر است، به حدّی که با رسیدن به مقام فنا گویا سالک بار خویش را سالم به زمین گذاشته است، مدّت سفر سالک فقط بر اساس رسیدن به فنا محاسبه می‌گردد.

3 - سالک واقعی اگر قبل از رسیدن به کمال بمیرد، پس از مرگ سیر و سلوکش ادامه دارد، ولی انسان غیر سالک تا نفخ صور و زمان فرا رسیدن قیامت در برزخ می‌ماند.

شواهد متعددی دال بر ادامه سیر سالک پس از مرگ وجود دارد که در بحث‌های بعدی بدان می‌پردازیم.

قرآن کریم از دو پیامبر (حضرت ابراهیم و حضرت یوسف) نقل می‌کند که آنها مقام «صُلوح» را که به مراتب عالی‌تراز مقام «خلوص» است از خداوند تقاضا کرده‌اند. نسبت به پاسخ خواستۀ یوسف در قرآن هیچ نیامده، ولی نسبت به پاسخ خواسته حضرت ابراهیم خداوند وعدۀ اجابت در آخرت داده و فرموده است:

«وَمَنْ یرْغَبُ عَنْ مِلَّۀ إِبْرَاهِیمَ إِلا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَینَاهُ فِی الدُّنْیا وَإِنَّهُ فِی الآخِرَۀ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» ( بقره/۱۳۰)؛

«و چه کسی است که از آیین ابراهیم روی گرداند، مگر آنکه خویش را به سفاهت و نادانی واداشته است و به تحقیق ما ابراهیم را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت از صالحین خواهد بود».

از این آیه برداشت می‌شود که حتی انبیا برخی از مقامات را در آخرت کسب می‌کنند( لب اللباب، ص۸۰ و ۸۱).

 

4 - رسیدن به مقصود در سفر الی الله مدت معینی ندارد. ممکن است کسی سال‌ها در دنیا و سپس بعد از مرگ در سفر باشد تا به مقصد برسد و ممکن است کسی ره صدساله را یک‌شبه طی کند.

استاد می‌فرمود:

«همۀ اصحاب اباعبدالله علیه السلام در شب و روز عاشورا به کمال رسیده و سپس شهید شدند».

این تعبیر تاریخ دربارۀ حالت لشگر امام حسین علیه السلام در شب عاشورا

«لهم دَوِی کَدَوِی النَّحل»(منتهی الآمال، وقایع شب عاشورا)؛

«صدای مناجاتی همانند همهمۀ زنبوران در کندو داشتند». جز دربارۀ سوختگان وادی عشق صادق نیست.

5 - بزرگان عرفان می‌گویند: سرعت بیش از حدّ معمول در سفر الی الله موجب می‌شود که سالک واصل به خوبی از عهدۀ تربیت شاگردان برنیاید. مرحوم حاج شیخ محمد بهاری که ۷ یا ۹ ساله به مقام لقاءالله رسید، هیچ‌گاه نتوانست شاگردانی را همانند شاگردان مرحوم حاج سید احمد کربلائی که دیرتر به مقام لقا رسید تربیت کند. مرحوم کربلائی شاگردانی همانند عارف بی‌نظیر یا کم‌نظیر سید علی قاضی و سید جمال‌الدین گلپایگانی و حاج شیخ محمدعلی نجف‌آبادی و ... دارد که نظیرشان در شاگردان مرحوم بهاری دیده نمی‌شود.

به هر حال، سالک اگر قدم راستین در راه خدا بگذارد، دیر یا زود شاهد وصل را در آغوش می‌گیرد. همان‌گونه که در اصل اتصال به عالم غیب و ماوراء طبیعت و باز شدن درب فتوحات، سالکان گوناگونند و به تعبیر علامه طباطبایی رحمةالله علیه:

«برخی کبریتشان دیر می‌گیرد و برخی زود»

در رسیدن به حرم امن الهی و لقای پروردگار هم برخی سالکان ثابت‌قدم دیرتر می‌رسند و برخی زودتر.


منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص 164 تا 167