عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

با کمی دقت روشن می‌شود که انسان از آن جهت که انسان است، دو گونه عشق بیشتر ندارد:

عشق حقیقی و عشق مجازی نفسانی.

اما عشق بسیط و عشق مجازی حیوانی، عشق انسانی نیستند، زیرا عشق بسیط عشق انسان به عنوان یک موجود به پروردگار است، نه به عنوان یک انسان و عشق مجازی حیوانی عشق انسان است به عنوان یک حیوان به همنوع خود.

همان‌گونه که علم بسیط مشترک به الله ملاک رشد و تعالی نیست (همه موجودات به خدا علم و معرفت دارند، این علم را «علم بسیط» می‌نامند. اگر موجودی همانند انسان بداند که به خدا معرفت دارد «علم مرکب» دارد. ملاکِ ایمان و کفر و رشد و تعالی علم مرکب است نه علم بسیط. برای تفصیل بیشتر: ر.ک: اسفار، ج۱. ص۱۱۷) ، عشق بسیط هم مناط تکامل نیست. همان‌گونه که عشق حیوانات به یکدیگر عشق غریزی جنسی است و کمالی انسانی به دنبال ندارد. عشق انسان به انسان دیگر اگر حیوانی باشد، کمالی انسانی را در پی ندارد، بلکه گاه مایۀ نقص است. خواجه طوسی در این زمینه می‌گوید:

«عشق حیوانی مقتضای تسلط نفس اماره است و این عشق نفس را کمک می‌کند که قوۀ عاقله را به استخدام خود درآورد و غالباً این عشق خالی از گناه و بلکه حرص بر گناه نیست».

ولی عشق مجازی نفسانی چون عشق به فضائل نفسانی معشوق است، مایۀ تکامل نفس عاشق است، زیرا در نفس عاشق نرمی و شوق ایجاد می‌کند و آن را از غیر معشوق منقطع می‌سازد. عاشق در این عشق، یک همّ و غم بیشتر ندارد و آن معشوق است. آن‌ هم فضائل معشوق، لذا این عاشق بسیار راحت‌تر می‌تواند به معشوق حقیقی روی آورد.

زیرا به تعبیر خواجه :

«فانه لایحتاج الی الإعراض عن اشیاء کثیره»؛ «او نیاز ندارد از امور بسیاری روی گرداند». این عشق را عشق عفیف نامیده‌اند(شرح اشارات خواجه طوسی، ج۳، ص۳۸۳). 

اما عشق حقیقی که عشق به خداوند است، بی‌شک مایۀ تکامل است. مگر نه این است که عاشق در همۀ امور خود را مانند معشوق می‌سازد و مگر کمالی بهتر، بالاتر و ارزشی‌تر از رنگ خدایی یافتن وجود دارد؟


منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص213 تا 214