عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

1 - اگر عشق بسیط هر موجود را متناسب با شاکلۀ وجودی او در نظر بگیریم و از این جهت تفاوتی در عشق‌های بسیط موجودات ببینیم، باید گفت عشق بسیط انسان، عشقی انسانی و ویژۀ اوست.

۲. اگر برای فرشتگان و جنیان عشقی مانند عشق آدمی در نظر بگیریم و یا لااقل دربارۀ جنّ که دارای نفس است چنین بیندیشیم، نمی‌توانیم عشق حقیقی را عشق ویژۀ انسانی بدانیم. در روایات از صنفی از فرشتگان با نام ملائکه مُهَیمین نام برده شده است که اینان از شدت معرفت و عشق الهی در هیمان و حیرت به سر می‌برند. بلکه از آیات قرآنی و روایات برداشت می‌شود که در حیوانات علم مرکب به پروردگار وجود دارد. برای نمونه برهانی که هُدهُد بر وحدانیت حق ارائه می‌کند، جز با علم مرکّب به ساحت حق قابل توجیه نیست. علم مرکب عشق مرکب را به دنبال می‌آورد و اختصاصی بودن این نوع از عشق را به آدمی نقدپذیر می‌سازد.

3 - عشق نفسانی حیوانی در بسیاری موارد غیراختیاری است، پس نمی‌تواند مورد مذمّت شرع شریف و عقل سلیم قرار گیرد. گاه جوانی با یک نگاه ناگهانی و غیراختیاری به یک ماه‌روی مشکین‌موی سیمین‌تن چنان عاشق می‌شود که می‌گوید:

دادیم به یک جلوۀ رویت دل و دین را

تسلیم تو کردیم همان را و همین را(دیوان فروغی بسطامی)

فرض کنید این جوان خود را کنترل کند و از جادّه شرع خارج نشود و کاملاً عفت بورزد، اما با دل از دست رفته‌اش چه کند. شاعر معاصر عرب گوید:

نظرَۀ فابتسامۀ فسلامٌفَکلامٌ فموعدٌ فلقاءٌ

«یک نگاه است و بلافاصله خنده و سلامی و سپس سخنی و وعده‌ای و دیداری».

فرض کنید این جوان از «نظرۀ» به «فابتسامۀ» نرسید، چه رسد به فلقاء یا فوقاع، اما با روح متلاطم و جان به کشتیِ بلا افتادۀ خود چه کند؟

این‌گونه عشق با حفظ خصوصیاتش در حیوانات دیده نشده و نمی‌شود و ویژۀ آدمی است. صدرالمتألهین عقیده دارد که صاحب چنین عشقی، نفسی آماده تکامل در راه قرب خدا دارد. در جریان مجنون هم آمده که به لیلی گفت:

«لی عنکِ غِنی بعشقک» ( الله‌شناسی، ج۱، ص۱۴۷)؛

«من بوسیله عشق تو به جایی رسیده‌ام که از تو بی‌نیازم». پس عمده در این عشق آن است که به فجور و تعدّی نینجامد و مقدمه‌ای برای عشق برتر گردد.

4 - در زبان عرفا این جمله مشهور است:

«المجاز قنطرۀ الحقیقۀ»؛

«مجاز پل حقیقت است». بیشترین کاربرد این جمله دربارۀ عشق‌های مجازی است. حکما گویند: فقط عشق مجازی نفسانی پل حقیقت است، ولی روشن شد که عشق مجازی حیوانی هم می‌تواند پل رسیدن به عشق حقیقی قرار گیرد، به‌ خصوص اگر همراه با عفّت باشد و شاید این جملۀ مشهور

«من عَشِقَ و عَفَّ و کَتَم و مات مات شَهِیداً»(شرح اشارات خواجه طوسی، ج۳، ص۳۸۴؛ شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج۲۰، ص۲۳۳)؛ 

«هر کس عاشق شود و عفت ورزد و پنهان دارد و بمیرد شهید از دنیا رفته است». مربوط به همین عشق مجازی حیوانی است، زیرا عشق مجازی نفسانی که کتمان نمی‌طلبد، بلکه اظهار می‌طلبد که اظهارش اظهار فضائل و مکارم است. چه اینکه عفّت هم دربارۀ آن بی‌معناست. عشق حیوانی عفت می‌طلبد، تا آدمی از جادۀ شرع و عقل خارج نشود و به گناه دست نیالاید و سرّ شهادت هم معلوم است، زیرا کشتۀ این عشق، کشتۀ جهاد اکبر است و چه جهاد نفسی بالاتر از اینکه دلداده‌ای صبوری کند و دست بر معصیت نگشاید که صبر بر معصیت از صبر بر طاعت و صبر بر مصیبت اجرش به مراتب بیشتر است (بحار الانوار، ج۶۸، ص۷۷).


منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص 215 تا 217