عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

راهنمای سفر به سوی خداوند، ذات مقدس اوست و دیگر هادیان طریق جلوه‌های هدایتگری اویند. بر اساس «توحید افعالی» فاعل قریب هر فعلی که در جهان امکان تحقق می‌پذیرد، پروردگار متعال است.

«قل کلّ من عند الله» (نساء/۷۸)؛

«بگو همۀ افعال از ناحیۀ پروردگار است».

البته «حسنات» هم «من الله» است هم «من عندالله»، ولی «سیئات»، «من الله» نیست و فقط «من عندالله» است. بیان تفاوت بین این دو به علم «تفسیر» موکول است.

بر همین اساس قرآن کریم با اینکه یکی از کارهای اساسی رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را هدایت می‌داند:

«وَ إِنَّکَ لَتهَْدِی إِلی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فی السَّمَوَتِ وَ مَا فی الْأَرْضِ‌» (شوری/۵۲ و ۵۳)؛

«و محققاً تو به سوی راه مستقیم هدایت می‌کنی، همان راه خداوندی که برای اوست هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است».

اما مکرراً یادآور می‌شود که هدایت فقط به دست پروردگار است و حتی تو هم در آن نقشی نداری.

«إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (قصص/۵۶)؛

«تو هر آن کس را که دوست داری، هدایت نمی‌کنی و لکن خداست که هر کس را بخواهد هدایت می‌کند».

جمع میان این دو دسته آیات اقتضا می‌کند که بگوییم هدایتگر اولاً و بالذات خداوند متعال است و ثانیاً بالعرض دیگران، همانند انبیا و اوصیا.

این گونۀ گفتاری از اسلوب‌های رایج در قرآن است که نمونه‌هایی از آن را در مسئله «قبض روح»، «علم»، «قدرت»، «عزت»، «رزق»، «ملک» و ... می‌یابیم.

مفسر بزرگ علامه طباطبایی چنین می‌نویسد:

«و کذلک الآیات الناطقة فی التوفی و الخلق و الرزق و التأثیر و الحکم و الملک و غیر ذلک فإنها شائعة فی أسلوب القرآن، حیث ینفی کل کمال عن غیره تعالی، ثم یثبته لنفسه، ثم یثبته لغیره بإذنه و مشیته، فتفید أن الموجودات غیره تعالی لا تملک ما تملک من هذه الکمالات بنفسها و استقلالها و إنما تملکها بتملیک الله لها إیاها» (المیزان، ج۱، ص۱۵۷)؛

«همانند آیات شفاعت است آیاتی که دربارۀ توفّی، (قبض روح) رزق، تاثیر، حکم، مالکیت و ... در قرآن آمده که این‌گونه آیات در اسلوب قرآن فراوان است. اسلوب قرآن در این زمینه این است که ابتدا هر کمالی را از غیر خداوند نفی می‌کند و سپس فقط برای خود آن کمال را اثبات می‌کند و در آخر آن کمال را برای غیرخود، البته با اذن و خواست خود، ثابت می‌کند. این شیوۀ بیانی می‌فهماند که هیچ‌یک از موجودات غیر پروردگار کمالات خویش را مستقلاً و از پیش خود دارا نیست و فقط با تملیک حق آن کمالات را دارا است». 

از آنچه گفته شد، این تقسیم به دست آمد که راهنمای انسان یا بالذات راهنماست و یا بالعرض. راهنمایی بالذات از آن پروردگار است. بحث از کیفیت راهنمایی خداوند در دانش‌های تفسیر و کلام به تفصیل مطرح است و ما در اینجا از طرح آن چشم می‌پوشیم. راهنمایی بالعرض از آن انسان‌های راه‌رفتۀ راه‌یافتۀ به مقصد است و ما در اینجا به توضیح این بخش می‌پردازیم، زیرا این بخش است که به عنوان یکی از اهمّ مباحث عرفان مطرح است.


منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص 225 تا 227