عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

سالک نسبت به راه خدا جاهل است و انسان کامل عالم و رجوع جاهل به عالم فطرتاً، عقلاً و نقلاً مسلّم است، پس سالک باید به عارف کامل رجوع کند و از او راهنمایی بطلبد. صغرای این قیاس روشن است و کبرای آن نیز توضیح زیادی نمی‌طلبد، فقط باید به ادلّۀ نقلی ضرورت رجوع جاهل به عالم اشاره‌ای کنیم، زیرا از نظر عقلی مطلب مسلّم است و هیچ‌کس در آن شکّی ندارد و لذا اوامر وارد شده در دستورات دینی در این زمینه همه ارشادی‌اند، یعنی بر همان حکم عقل تأکید و تأیید می‌ورزند. آیات و روایات در این زمینه بسیار است که به بعضی اشاره می‌کنیم.

الف: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(نحل/۴۳؛ انبیا/۷)؛

«پس اگر نمی‌دانید از آنان که می‌دانند و به یاد دارند بپرسید».

ب: «یا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جَاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ یأْتِکَ فَاتَّبِعْنِی أَهْدِکَ صِرَاطًا سَوِیا»(مریم/۴۳)؛

«ای پدر، به راستی که من از علم بهره‌ای دارم که تو نداری. پس از من پیروی کن تا تو را به راه راست هدایت نمایم».

ج: در کتاب کشف الغمّه از امام سجاد علیه السلام روایت می‌کند که ایشان فرمود:

«هَلَک مَنْ لَیس لَه حَکیمٌ یرْشِدُه»(کشف الغمّة ج۲،ص۱۱۳؛ بحار الانوار، ج۷۵،ص۱۵۹)؛

«هر کس استاد حکیمی که دائماً او را راهنمایی کند، نداشته باشد، هلاک می‌گردد».


منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص 242 تا 243