تجربه نشان داده است که فقط سالکِ بیعت کرده با راهنمای کامل است که به راحتی از کریوههای راه میگذرد و به مقصد میرسد. عرفا در این زمینه داستانها دارند؛ به یکی اشاره میکنیم:
نجم الدین رازی در مرصاد العباد گوید:
«... پس شیخ مرغصفت است باید که مرید را بر پر و بال خود بنهد و مسافتهای بعید که عمرها به خودی خود قطع نتوانستی کرد، بر شهپر همت شیخ به اندک روزگار قطع کند و در عالمی که طیران نتوانستی کرد، به تبعیت شیخ طیران کند. این ضعیف در خوارزم سالکی دیدم که او را شیخ ابوبکر میگفتند. از خراسان از ولایت جام بود و یکی از جمله مجذوبان حق بود. شیخی معین نداشت، اما به تصرّفات جذباتِ حق، مقامات عالی یافته بود و از پسِ عقبات عظیم گذشته بود و قطع مسافتها کرده، با این ضعیف در بیان مقامی از مقامات سخن میراند. میگفت: بعد از آن که چهل و پنج سال سیر کرده بودم، بدین مقام رسیدم. از صعوبت احوال این مقام دو سال خون شکمم پدید آمد و بسی خون خوردم و جان دادم از راه صورت و معنی تا حق تعالی مرا از این مقام عَبْره داد. این ضعیف با شیخ خود سلطان طریقت و مقتدای حقیقت مجدالدین بغدادی۲ باز گفت، بر لفظ مبارک او رفت که هرگز کس قدر مشایخ نشناسد و حق ایشان نتواند گذارد و ما را مریدان هستند که به دو سال دادِ سلوک این راه از مبتدای طریقت تا نهایت بدادهاند و چون بدین مقام رسیدهاند به یک روز یا دو روز از این مقام ایشان را عبور دادهایم که چنان عزیزی بعد از مجاهدۀ چهل و پنج ساله و مجذوبی حق، دو سال در این مقام همی ماند و آن همه رنج بیند» (مرصاد العباد، ص۱۳۰ و ۱۳۱).
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 243 تا 245