هر یک از مراحل سلوک آدابی دارد که بدون دانستن و عمل به آن آداب، گذر از آن مرحله محال یا دشوار است و فقط استاد آگاه میتواند سالک را از این مراحل ترقی دهد.
بسیاری از اذکار در مرحلهای مفید و در مرحلۀ دیگر مضر است. بسیاری از کارها برای مبتدی واجب و برای منتهی مکروه و یا حرام است (مقصود وجوب، حرمت و کراهت سلوکی است که دائرهای گستردهتر از این مفاهیم در فقه دارند) و سالک از همۀ اینها بیخبر است و کامل بر همۀ اینها آگاه است. کسی که راهنما ندارد بسیار با سختی راه میپیماید، زیرا به وظیفۀ خود در مراحل راه آشنا نیست و با تجربهکردن راههای گوناگون و خون دل خوردن باید از هر مرحله بگذرد و چه بسا همین زحمات موجب کوتاهی عمر او و فشارهای سخت جسمانی میگردد.
استاد که از شاگردان عالیمقام عارف وارسته مرحوم آیتالله حاج شیخ محمدجواد انصاری همدانی بودند، دربارۀ زحماتی که استادشان در این زمینه متحمل شدهاند، مینویسند:
«ایشان بالاخره به مقصد رسیده و دارای توحید ذاتی الهی شدند، ولی با چه خون دلها و مشکلات که رفقا و ارادتمندان همدانی ایشان فقط میدانند. تازه ایشان در عنفوان رشد و کمال روحی و تازه به ثمر نشستن درخت تجرد تام و توحید کامل یعنی در سنّ ۵۹ سالگی رحلت نمودند، که اگر تحقیقاً در سلوک خود به استاد کاملی میرسیدند، تمام این مشکلات را از جلوی راه ایشان بر میداشت و مرگشان را مانند سایر بزرگان مانند مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانیو حاج شیخ محمد بهاری همدانی و حاج میرزا علی آقا قاضی از هفتاد به بالا و هشتاد میرسانید»(روح مجرد، ص۶۰).
نمونهای از این فشارها را استاد در جریان معاینۀ دکتر قلب در تهران از ایشان بیان کردهاند(روح مجرد، ص53). ایشان بعد از رسیدن به کمال میفرمودهاند:
«راه این قدر سخت نبود که من رفتم و اگر بخواهم دوباره بروم، خیلی آسانتر طی میکنم»(این مطلب را بارها از شاگردان ایشان شنیدهام).
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 248 تا 249