سالک برای گرفتن فیوضات قلب استاد خاص یعنی ولی مطلق هر زمان، همانند حجة بن الحسن المهدی ـ ارواحنا فداه ـ در این زمان، نیاز به اتصال با قلب استاد عام یعنی انسان کامل دارد(سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۱۵۸). اگر امام معصوم علیه السلام دربارۀ مسائل ظاهری به اصحاب خویش با عتاب بفرماید:
«مَنْ یحْتَمِلُ مِثْلَ مَا یحْتَمِلُ ذَرِیح»(بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۶۰)؛ «کیست از میان شما که بتواند تحملی همانند تحمل ذریح مُحاربی داشته باشد».
آیا دربارۀ اسرار و حقائق میتوان گفت: همه مستقیماً با قلب قوی ولی الله مطلق در ارتباطند. اگر چنین است، چرا برخی از این مدعیان ارتباط و اتصال قلبی با حضرت، در اولیات معرفت بلکه اخلاق اسلامی ماندهاند؟! نه روحشان دارای پرواز است و نه راهشان با راه امام همساز است. البته مقصود این نیست که انسان شیعی، بلکه مسلمان نمیتواند با ولی زمان در باطن ارتباط برقرار کند؛ هر انسانی به قدر اعتقاد خویش میتواند با قطب عالم مرتبط باشد، بلکه سخن در این است که پارهای معارف به علت ضعف قابل نمیتواند مستقیماً به افراد برسد و در حقیقت قلب استاد عام در حکم ژنراتورهای ضعیفکنندۀ ولتاژ عمل میکند و به شاگردانش فیض میرساند(ممکن است پرسشی به ذهن برسد که چگونه حضرت حجت را استاد خاص میدانیم و حال آنکه ایشان در سراپردة غیبت به سر میبرند؟
در پاسخ باید به «گونههای ظهور» اشاره کنیم. به این نحو که امام چون واسطه فیض الهی است و با همه موجودات ملکی، ملکوتی و جبروتی از باطن ارتباط دارد، برای همه ظاهر است؛ امام مجرای علم و اراده حق است. هم «عیبه علم الله» است و هم قلبش «أوعیه لمشیى الله»، به همین علت است که تنها لایق رهبری جامعة انسانی اوست. اگرچه به سبب عدم استعداد و لیاقت بشریت مدتی را در غیبت به سر برد، امامی که در غیبت به سر میبرد، ظهور ملکی ندارد، ولی ظهور ملکوتی و جبروتی و لاهوتی دارد. اگر کسی بتواند با عوالم بالا ارتباط برقرار کند، به شرف ادراک گونههایی از ظهور دست یافته است. از ظهور ملکی به ظهور عام و از ظهور ملکوتی و جبروتی و لاهوتی به ظهور خاص یا شخصی تعبیر میکنیم. (برای اطلاع بیشتر میتوانید به مقاله «انتظار و سیر و سلوک» از همین قلم در کتاب گفتمان مهدویت، ج۲، صص۱۳۱ـ۱۴۸ مراجعه فرمایید.))
.منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 249 تا 250