عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

یعنی انسان از عمق دل و جان، کمال اخلاص و محبّت را به صاحب شریعت و جانشنیان و دستورات آنها داشته باشد.

خداوند در قرآن می‌فرماید:

«وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَۀ إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یکُونَ لَهُمُ الْخِیرَۀ مِنْ أَمْرِهِم» (احزاب/۳۶؛ نظیر این آیه است، قصص/۲۸)؛

«هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و فرستاده‌اش به کاری فرمان دهند، برای آنان در کارشان اختیاری باشد».

بلکه می‌فرماید:

«فَلا وَ رَبِّکَ لا یؤْمِنُونَ حَتَّی یحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لا یجِدُوا فی‌ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیتَ وَ یسَلِّمُوا تَسْلیماً» (نساء/۶۵)؛

«ولی چنین نیست، به پروردگارت قسم که ایمان نمی‌آورند، مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایۀ اختلاف است، داور گردانند، سپس از حکمی که کرده‌ای در دل‌هایشان احساس ناراحتی و تردید نکنند و کاملاً سر تسلیم فرود آورند».

یعنی مؤمن نه تنها در عمل در برابر فرمان‌ اولیا تسلیم است، بلکه در جان و دل هم هیچگونه غلّ و غشی ندارد و کاملاً تسلیم است. خداوند در قرآن به صراحت کسانی را که خدا را بیشتر از پدران، فرزندان، برادران، همسران، فامیل و اموالشان دوست نمی‌دارند، تهدید می‌کند(توبه/۲۴).

روایات فراوانی دلالت دارد بر اینکه اعمال انسان بدون ولایت رسول و آلش، ردّ می‌شود.

محبت به منسوبان و همۀ کسانی که با «مراد» نسبتی دارند، براساس درجات نسبت، لازم است و از همین رو شفقت بر خلق خدا که در روایت عمدۀ ارکان ایمان به حساب آمده (رساله سیر و سلوک منسوب به علامه بحرالعلوم، ص۱۴۴)، لازم است.

شعار و شعور سالک این است:

به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوستعاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست( سعدی).

علامه بحرالعلوم گوید:

«این مرحله را در تأثیر اعمال مدخلیتی تام است ... و از تتمۀ این ارادت است ارادت و اخلاص نسبت به ذریۀ رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و منسوبان و شعائر ایشان از مشاهد و قبور و کتب جامعه کلمات شریفه ایشان ... و باید اظهار لوازم خلوص و شفقت را به جای آورد که آن را در حصول خلوص باطنی، غایت تأثیر است و همچنین نسبت به اوستاد و شیخ» (رساله سیر و سلوک منسوب به علامه بحرالعلوم، ص۱۴۴).

در روایت، سرّ رشد بی‌نظیر سلمان فارسی نسبت به دیگران این دانسته شده که ارادۀ او در ارادۀ امیرمؤمنان علی علیه السلام فانی بوده و خواهش او را بر خواهش خویش ـ همیشه و در همه جا ـ مقدم می‌داشته است. امامان شیعه همیشه بر این نکته تأکید ورزیده‌اند: 

«هل الدین الا الحب» (کافی، ج۸، ص۸۰)؛ «آیا حقیقت دین چیزی جز محبت و عشق‌ورزی است؟».


منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص 293 تا 295