برخی از اهل معرفت گفتهاند:
سالک باید از توبه توبه کند(مولی عبدالصمد همدانی، بحرالمعارف، ج۲، ص۳۱)
این سخن چند معنا میتواند داشته باشد.
الف. توبۀ آغازین سالک باید به گونهای باشد که نیاز به توبۀ جدید نداشته باشد و به اصطلاح «توبۀ نصوح» باشد.
ب. سالک در زمان توبه به خاطر نقص داشتن و کامل نبودن در کثرت گرفتار است و توبهکنندهای میبیند و گناهی، استغفاری و خدایی که بخشنده است که همۀ اینها خود گناه است.
بدترین گناه را در سلوک اثبات «انانیت» میدانند و میگویند:
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز(دیوان حافظ)
سالک باید از این توبه استغفار کند؛ یعنی خود را به مقام فناء فی الله برساند که هرگونه اسم و رسمی را از دست بدهد و بگوید: «ز هرچه غیر یار استغفرالله».
ج. توبه عملی نیکو است و اعمال نیکو همه مستند به ذات الهی است.
«مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَۀ فَمِنَ اللَّه» (نساء/۷۹.)؛
«هر خیر و نیکویی که به شما میرسد از خداست».
پس سالک باید توبهای را که به خود نسبت میدهد، گناه ببیند و از آن توبه کند. از این سه معنا، معنای وسط بهترین است.
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 299 تا 300