عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

تقوا یعنی خداترسی، از حق پروا داشتن، خودنگهداری، زره و سپر جان، مراقبه و کشیک نفس کشیدن، واکسینه شدن روح، خدامحوری و هواگریزی.

آری همۀ اینها معنای تقواست. انسان باتقوا فردی هدفمند، با انگیزه، محتاط، اهل مراقبه و محاسبه است و در یک جمله دریافته که عبد است و باید بندگی کند و در این راستا حتی کوچک‌ترین لحظه‌ها و فرصت‌ها را از دست ندهد.

انسان متقی مانند کسی است که می‌داند باید از بیابان پیش رویش بگذرد و این بیابان مین‌کاری شده است. او باید با قدم احتیاط و دقّت، تمامی استعداد و تلاش خود را به کار بندد که از راه باریک مین‌کاری نشده بگذرد تا پا و بلکه جانش آسیب نبیند.

گناهان، غفلت‌ها، زیبایی‌های فریبندۀ دنیوی، حجاب‌های ظلمانی، حجاب‌های نورانی و در یک کلمه ما سوی الله، اگر با نگاه استقلالی نگریسته شود، همه مین‌های کاشته شده در برابر سالک الی الله‌اند و سالک باید با عنصر تقوا آنها را شناخته و از آنها گذر کند. خداوند متعال که وعده‌اش تخلّف‌ناپذیر است، به انسان باتقوا وعده داده که به او فرقان یعنی قدرت و سلاح جدایی حق از باطل ببخشد و او را از هرگونه مضیقه و فشار رهایی بخشد. چه زادراهی از این برتر که مسافر با نورافکنی همراه خود حرکت کند و سپاهی همراه خود داشته باشد که هیچ چیز مانع راه او نشود و از هرگونه فشاری برهد. تقوا هم نورافکن راه سالک و هم وسیله رهایی او از هر مشکل است.

در قرآن کریم تقوای الهی بهترین توشه معرفی شده است:

«وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی‌» (بقره/۱۹۷)؛

«توشه برگیرید که بهترین توشه تقواست».

پرسش این است که چرا بهترین توشه تقواست؟ پاسخ، از دیدگاه دین اسلام این است: تقوا هم، خود به خدا می‌رسد:

«لَنْ ینالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِنْ ینالُهُ التَّقْوی مِنْکُمْ» (حج/۳۷)؛

«گوشت و خون قربانی هرگز به خدا نرسد، ولی تقوای شما به خدا می‌رسد»

و هم عمل آدمی را بالا می‌برد و مقبول می‌گرداند و به خدا می‌رساند:

«إِنَّما یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین» (مائده/۲۷)؛

«جز این نیست که خدا فقط از اهل تقوا می‌پذیرد»

و لذا عمل کم هم بسیار خواهد بود، چنانکه در مورد عمل با تقوا در روایت آمده است:

«لَا یقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقْوَی وَ کَیفَ یقِلُّ مَا یتَقَبَّلُ» (کافی، ج۲، ص۷۵)؛

«هیچ عملی با تقوا کم نیست و چگونه عمل پذیرفته شده کم باشد»!

افزون بر همه، تقوا ملاک گرامی بودن در نزد پروردگار است:

«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم» (حجرات/۱۳)؛

«همانا گرامی‌ترین شما در نزد پروردگار پرهیزکارترین شماست».

بی‌جهت نیست که خداوند به متقین علمی بی‌واسطه و لدنّی می‌آموزد:

«اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُکُمُ اللَّهُ» (بقره/۲۸۲)؛

«تقوا پیشه سازید و خدایتان تعلیم می‌فرماید»،

زیرا علم بهترین هدیه الهی به بشر است و بی‌جهت نیست که تقوا سفارش اهل بیت می‌گردد:

«وَصِیتُکُمُ التَّقْوَی» (مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره)؛

«سفارش شما تقواست»

و بی‌حکمت نیست که در قرآن، این کتاب انسان‌سازی بیش از ۷۰ بار فرمان تقوا پیشه ساختن صادر شده است.

سرّ مطلب همان است که در معنای تقوا گذشت. انسان متّقی کسی است که دانسته و باور کرده که عبد است و باید بندگی کند و راه عبودیت را بپیماید و لذا آستین همت بالا زده است و قدم راستین در راه حق نهاده است. راه تحصیل تقوا پس از اسلام و ایمان این است که مؤمن در خُردی نفس خویش و بزرگی پروردگار بیندیشد و نیز در اینکه آدمی جاودانه است، ولی برای ساختن خویش برای ابدیت، مدت بسیار اندکی فرصت دارد، تأمل کند.

به تعبیر بلند لوادار تقوا و ورع، علی ‌بن ابی‌طالب صلواةالله علیه:

«الدُّنْیا سَاعَۀ فَاجْعَلْهَا طَاعَۀ» (بحارالانوار، ج۶۷، ص۶۸)؛

«دنیا ساعتی بیش نیست این ساعت را صرف در طاعت کن».

همچنین، تأمل در آثار و ثمرات شیرین تقوا و مطالعۀ زندگی بزرگان اهل تقوا انسان را به سوی تقوا می‌کشاند.  

تذکر: سالک مجاهد، خمینی کبیر اعلی الله مقامه فرموده‌اند: تقوا مقامی از مقامات سلوک نیست، اما هیچ مقامی هم بدون آن قابل دستیابی نیست. (علی تاجدینی، مفتاح نور، شرح اصطلاحات عرفانی امام خمینی، ص 119).


منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص 303 تا 306