تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش(دیوان حافظ)
معمولاً آدمی در کاری که به خوبی از عهدهاش ساخته نیست، وکیل میگیرد. وکیل خوب وکیلی است که دارای سه صفت باشد: علم، قدرت و دلسوزی. یعنی هم مصلحت موکّل خود را بداند و راههای دستیابی به آن را بشناسد و هم بر انجام آنچه مصلحت است، توانمند باشد و هم دلسوز موکل خود باشد که تکاهل و سستی نورزد. بر این اساس، بهترین وکیل برای انسان، خدای علیم، قادر و رحمان است.
خدایی که ذاتش عین دانایی نامحدود و توانایی نامحدود است و منشأ و غایت کارش رحمت است. او هم داناترین است و هم تواناترین و هم مهربانترین.
و به همین دلیل «نِعْمَ الْوَکِیل».( آل عمران ۷۳) است. یعنی «وکیل خوبی است». به تار و پود هر موجودی آگاه است و بر هر کاری توانا و از هر کسی به بندهاش دلسوزتر و رحیمتر است.
پس با چنین توکیلی، آدمی به هیچ چیز دیگر نیازمند نیست.
«وَ مَنْ یتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِه» (طلاق/۳.)؛
«هرکس بر خدا توکل کند، او برای وی بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است».
بیجهت نیست که در کنار این آیه که لسانش اخبار است، خداوند در جای دیگر به صورت انشاء فرمان میدهد:
«تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ وَ کَفی بِاللَّهِ وَکیلاً» (احزاب/۳ و ۴۸)؛
«بر خدای توکل کن و خدا برای وکالت کافی است».
آری
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند(دیوان حافظ)
سالک متوکل چنان آسان و سریع و بیخطر سیر میکند که گویا همیشه به این ترانه مترنّم است.
من خسی بیسر و پایم که به سیل افتادم
او که میرفت مرا هم به دل دریا برد
من به سرچشمۀ خورشید نه خود بردم راه
ذرهای بـودم و مهر تـو مرا بـالا برد
خم ابـروی تو بود و کف مینوی تو بود
که به یک جلوه زمن نام و نشان یکجا برد
(شعر از علامه طباطبایی است. ر.ک: مهر تابان، ص۲۵۸)
البته توکل با تلاش و کوشش هیچ منافاتی ندارد. اصولاً سالکِ عاشق، آرام و قرار ندارد و هرچه از دستش برآید کوتاهی نمیکند. او به این دستور پیشوایان دین عمل کرده است:
«اجْعَلْ هَمَّکَ هَمّاً وَاحِداً»(بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۸.)؛ «همهی همت خود را در راه کمال متمرکز و یکی ساز»
او میداند:
گرچه وصالش نه به کوشش دهند
هر قدر ای دل که توانی بکوش(دیوان حافظ)منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 308 تا 309