عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

سالک از زمان شروع سلوک تا زمان رسیدن به لقای محبوب دائماً حزنی در دل دارد. حزن از اینکه مبادا عمر به پایان رسد و او به مقصود نرسد. استاد می‌فرمود:

«همین حزن، سالک را هدایت می‌کند به مقصود».

عارف سریع‌السیر مرحوم شیخ محمد بهاری می‌فرماید:

«به محض انقطاع رشتۀ حزن از قلب، فیوضات معنویه منقطع گردد» ( تذکرة المتقین، ص۵۵).

و می‌فرماید:

«اگر قلب شاد و خندان باشد، هم او را بهره‌ای از معارف نخواهد بود» ( تذکرة المتقین، ص127).

دربارۀ مؤمن در روایت آمده:

«الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ» ( نهج‌البلاغه، حکمت ۳۳۳)؛ «در دل محزون است و صورتش خندان». 

 پس حزن قلبی نباید به عبوس بودن صورت و بداخلاقی بینجامد. مؤمن ترش‌خو و عبوس نیست و اهل قهقهه نیز نیست و خنده او مانند رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم تبسم است. سالک تبسمی نمکین بر لب دارد، تبسمی که خود حاکی از حزنی درونی است ( گفته‌اند شاهکار نقاشی جهان که اثر لئوناردو داوینچی است، به عللی و از آن‌جمله همین «تبسم حزن‌آلود» مورد توجه است). سالک در طول سلوک الی الله قبض و بسط دارد. در حال قبض نباید «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» از دست برود و در حال بسط نباید «حُزنُه فی قَلبِه» کم‌رنگ شود. دربارۀ قبض و بسط سلوکی سخن خواهد آمد.


منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص 320 تا 321