1 - گاه مصداق ذکر برای سالکی سکوت و توجه به سکوت است. استاد حسنزاده آملی میفرمود:
سالکی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را در خواب دید و ذکری خواست. حضرت فرمود: «به تو ذکر سکوت میدهم» (. این نکته را شفاهی از استاد شنیدهام و به گمانم در کتاب هزار و یک نکته هم آمده است).
2 - سالک قبل از وصول در راه دوام ذکر میکوشد، ولی حقیقت دوام ذکر پس از وصول است به تعبیر شاعر: (در کتاب نشان از بینشانها آمده است که این شعر از مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی است)
خوش آن که دلش ز ذکر پر نور شود
وز صولت ذکر نفس مقهور شود
انـدیـشهی کثـرت از میـان بـرخیـزد
ذاکر همه ذکر و ذکر مذکور شود
3 - ورد دارای اقسامی است، همچون: قالبی اطلاقی، قالبی حصری، خفی یا نفسی اطلاقی و خفی یا نفسی حصری. استاد به نقل از مرحوم علامه طباطبایی میفرماید:
«مراد از ورد قالبی آن است که ورد را بر زبان جاری کند، بدون ملاحظهٔ معنای آن و مراد از ورد نفسی آن است که ورد را بر زبان جاری نموده و توجه به معنا نیز داشته باشد. مراد از اطلاقی وردی است که عدد خاصی در آن شرط نشده باشد، بلکه سالک به مقتضای حال خود بدون ضبط عدد، آن را میگوید و مراد از ورد حصری آن است که در آن عدد معین شرط است»( رساله سیر و سلوک منسوب به علامة بحرالعلوم، ص۱۶۲، پاورقی ۱۴۰).
سالک به ورد قالبی اعتنایی ندارد، زیرا چنین ذکری در واقع لقلقهی زبان است و چندان مفید نیست (لب اللباب، ص۱۴۶).
4 - عارف کامل مرحوم مولی حسینقلی همدانی میفرماید:
«بدون ترک معصیت، ذکر و فکر به حال قلب فایدهای ندارد»(تذکرة المتقین، ص۱۹۱)
و نیز میفرماید:
«ذکر و فکر بیمراقبت بیفایده است، اگرچه حال بیاورد زیرا آن حال دوام ندارد»(تذکرة المتقین، ص۱۹۴).
5 - تعیین نوع ذکر و ورد و کمیت و کیفیت آن برای هریک از سالکان باید به نظر استاد کامل تعیین شود. ورد در حکم دواست که برای بعضی نافع و برای برخی زیانبار است. برخی اذکار و اوراد به کثرت توجه میدهد و بعضی به وحدت و در صورت اجتماع، اثر هر دو خنثی میگردد. به یاد دارم که استاد گاه با پیش آمدن حالی یا مکاشفهای برای سالک ذکر او را در وسط اربعین تغییر میدادند. البته اذکار و اورادی که اذن عام داده شده است، به خصوص اگر عدد معین نداشته یعنی اطلاقی باشد، برای همه مجاز است.
6 - استاد بر این نظر بود که راه نفی خواطر چه به صورت جزئی و موردی و چه به صورت کلی ذکر است و میفرمود:
«هر خاطره که آمد با شمشیر ذکر دورش کنید»
و این آیه را زیاد میخواندند:
«إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ» (اعراف/۲۰۱)؛
«همانا کسانی که از خدا پروا دارند، چون وسوسهای از جانب شیطان بدیشان رسد، خدا را به یاد آورند و به ناگاه بینا شوند».منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 326 تا 328